کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است


پسرم ، تو جوانى و با قدرت جوانى ، که حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع کنى و نگذارى به قدم هاى دیگر کشیده شوى که هر قدمى قدم هایى در پى دارد و هر گناهى ، گر چه کوچک به گناهان بزرگ و بزرگ تر انسان را مى کشد. به طورى که گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید. بلکه گاهى اشخاص به ارتکاب بعض کبائر به یکدیگر فخر مى کنند و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى ، منکر به نظر معروف و معروف منکر مى گردد.( نقطه عطف ، ص 43 و 44، نامه عارفانه امام به حجت الاسلام سید احمد خمینى ، 26/4/63، صحیفه نور، ج 22، ص 364)

در ایام جوانى ، اراده و تصمیم انسان ، جوان است و محکم . از این جهت نیز، اصلاح براى انسان آسانتر است .ولى در پیرى ، اراده سست و تصمیم پیر است ، چیره شدن بر قوا مشکل تر است .( شرح حدیث جنودِ عقل و جهل ، ص 157)

چه بسا باشد که یک خُلق زشتى چون بخل یا حسد مثلا که در جوان ، نارس  است با کمى مراقبت و زحمت بتوان اصلاح کرد؛ بلکه مبدل به اخلاق صالح مقابله آنها،کرد و چون مدتى غفلت شد و سهل انگارى شد، محتاج به ریاضات سخت و مجاهدات شدید طولانى باشد که ممکن است وضعیت روزگار و رسیدن اجل به انسان مجاهد نیز مهلت اصلاح و تصفیه ندهد و با آن اخلاق ظلمانى و کدورتهاى معنوى ، که مبداء و منشاء فشارها و ظلمت هاى قبر و برزخ و قیامت است ، انسان منتقل به آن عالم شود.( شرح حدیث جنودِ عقل و جهل ، ص 157)

بهار توبه ، ایام جوانى است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبى و ظلمت باطنى ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است . انسان در پیرى حرص  و طمع و حب مال و جاه و طول املش بیش تر است . و این مجرب است و حدیث شریف نبوى (پیامبر اسلام (ص ) فرمود: فرزند آدم پیر مى شود و دو چیز با او مى ماند: حرص و آرزو. خصال ، صدوق (ره )، ج 1، ص 73) شاهد بر آن است .

گیرم که انسان بتواند در ایام پیرى قیام به این امر کند، از کجا به پیرى برسد و اجل موعود او را در سن جوانى و در حال اشتغال به نافرمانى نرباید و به او مهلت دهد؟

کمیاب بودن پیران ، دلیل است که مرگ به جوانان نزدیک تر است ...

پس اى عزیز، هر چه زودتر دامن (همت ) به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوى کن ، و از گناهان ، تا سن جوانى هستى یا در حیات دنیایى مى باشى توبه کن و مگذار فرصت خداداد از دستت برود و به تسویلات شیطانى و مکاید نفس اماره اعتنا مکن .( چهل حدیث ، ص 499.)

نعمت جوانى و علم آموزى 

نعمت جوانى را دارد این را، قدرش را بدانید و هدر ندهید این نعمت را؛ اگر بنا باشد انسان جوان ، من نمى گویم که تفریح نداشته باشد، عرض نمى کنم که همه اش مشغول باشد. من عرض مى کنم که اوقاتش تقسیم باشد و فکر مهمش براى تحصیل ...حالا که نعمت جوانى را دارید اوقاتتان تقسیم بشود و قسمت مهمش صرف مباحثه و مطالعه و مذاکره و بحث و تدریس باشد. و اگر چنانچه ایام جوانى از دست برود دیگر خیال نکنید که مى توانید عبادت را بگذارید آخر ایام عمر و تحصیل را بگذارید براى آخر عمر. در آخر عمر، انسان نه عبادت مى تواند بکند و نه تحصیل مى تواند بکند و نه افکارش یک افکار قوى مستقیمى است که بتواند مطالب علمى را درک بکند. باید شما از حالا که جوان هستید تحصیل کنید مبانى علمى را، مبانى فقهى را. ( صحیفه نور، ج 1، ص 233، بیانات امام در مورد نقش احکام سیاسى عبادى قرآن در انسان سازى ، 6/7/47)

باید چو طبقه جوان روحانى و دانشگاهى ، با کمال جدیت به تحصیل علم ، هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمه بسیار ناراحت کننده که اخیراً بین بعضى جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده اى دارد مطلبى است انحرافى و مطمئناً یا از روى جهالت و بى خبرى است و یا با سوء نیت واز القائات طاغوت شیطانى است که مى خواهند طلاب علوم دینى را از علوم اسلامى باز دارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت ، به دست خودمان تحقق پیدا کند و جوانان دانشگاهى ما را انگل و متکى به قشرهاى استعمارى بار بیاورند که همه کس چون همه چیز، وارداتى باشد و احتیاج به اجنبى در تمام ابعاد و رشته هاى علمى هر چه بیش تر روز افزون شود و این خطر بزرگى است که کشور را هر چه بیش تر به عقب مى راند. اگر علو اسلامى مردانى متخصص نداشت ، تاکنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد این سد عظیم مقابل اجانب ، منهدم مى شود و راه براى استثمارگران هر چه بیش تر باز مى شود و اگر دانشگاه ها خالى از مردانى دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان ، در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادى و علمى ما را به دست مى گیرند و سرپرستى مى کنند. باید جوانان با این فکر غلط استثمارى مبارزه کنند و بهترین و مؤ ثرترین مبارزه با اجنبى مجهز شدن به سلاح علم و دین و دیانت و خالى کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح ، خیانت به اسلام و مملکت اسلامى است .( صحیفه نور، ج 2، ص 21 و 20، پاسخ امام به اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا24/11/56)

باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته هاى مختلفه ، اساس فعالیت جوانان دانشجوى عزیز ما باشد که نیازمندى هاى میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود.( صحیفه نور ، ج 9، ص 186، پیام امام در آستانه بازگشایى دانشگاه ها و مدارس  کشور 31/6/58)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۹
ندا حقانی شمامی


جوان و غرور
جوان و غرور


 






 
جوانی، دل پذیر ترین فصل زندگی انسان هاست، جوشش شادی و طرب و گاه رویش شور و شعف. مزاج در این بهار خرم در اوج اعتدال است و جسم در اوج شادابی دریغا که پایا نیست و «چون غنچه ی گل، چند روزی است بقای دهن خندانش». پس نباید این بهار با طروات را بیهوده و به غفلت به دست خزان پیری سپرد و با حسرت از این روزگار خوش جدا شد؛ که جوانی، بهاری است بی تکرار و رودی است بی بازگشت؛ و ستاره ای است که تنها یک بار در آسمان عمر خواهد درخشید و چون افول کرد، هرگز طلوعی برایش نخواهد بود.
تا جوانی و تندرستی هست
آید اسباب هر مراد به دست
تو که سرسبزی جهان داری
ره کنون رو که پای آن داری
در سهی سرو چون شکست آید
مومیایی کجا به دست آید (1)
دریغ که این بهار پر طروات را آفت هایی است که چون پیچکی، توان و قدرت جوانی را به هرز می دهند و راه تعالی و کمال را بر جوان می بندند. سرمستی و غرور از جمله این آفاتند. هشدار عنصر المعالی کیکاوس در قابوس نامه در این باره چنین است:
ای پسر! هر چند توانی پیر و عقل باشد.نگویم که جوانی مکن، لکن جوانی خویشتن دار باش. بهره خویش به حسب طاقت خویش از روزگار جوانی بردار که چون پیر شود، خود نتوانی. و هر چند جوان باشی، خدای را عزوجل فراموش مکن و از مرگ ایمن مباش؛ که مرگ نه به پیری بود و نه به جوانی. ای پسر! هشیار باش و به جوانی غره مشو! اندر طاعت و معصیت به هر حالی که باشی، از خدای عزوجل یاد همی کن و آمرزش همی خواه و از مرگ همی ترس ...
ای پسر! از طبع آن جوانان همی مباش که خویشتن را داناترین همه کس می دانند. و از روزگار پیری یاد نما! و من چنان شنودم که پیری صد ساله، گوژپشت، سخت دو تا گشته و بر عصایی تکیه کرده همی می رفت. جوانی به ریشخند وی را گفت: ای شیخ! این کمانک به چند خریده ای تا من نیز یکی بخرم. پیر گفت: اگر صبر کنی و عمر یابی، خود رایگان یکی به تو بخشند، هر چند بپرهیزی. و چنان دان که چون حواس های تو از کار بیفتند، در بینایی و در گویایی و شنوایی و در بویایی و در لمس و ذوق، همه بر تو بسته گردد؛ نه تو از زندگانی خویش شاد باشی و نه مردم از زندگانی تو، و بر مردمان وبالی گردی؛ پس جوانی را به غنیمت دار!
گر بر سر ماه برنهی پایه تخت
گر همچو سلیمان شوی از دولت و بخت
چون عمر تو پخته گشت، بربندی رخت
کان میوه که پخته شد بیفتد ز درخت (2)
حکیم نظامی گنجه ای، در ابراز احساسات نسبت به شکوه و طراوت بی مانند جوانی، و حسرت آن روزگار از دست رفته در کهن سالی، و تأسف از غبار غروری که بر گوهر آن نشسته بود، چنین می سراید:
جوانی شد و زندگانی نماند
جهان گو ممان چون جوانی نماند
جوانی بود خوبی آدمی
چو خوبی رود کی بود خرمی
چو پی سست و پوسیده گشت استخوان
دگر قصه سخت رویی مخوان
غرور جوانی چو از سر نشست
ز گستاخ کاری فرو شوی دست
بهی چهره باغ چندان بود
که شمشاد با لاله خندان بود
چو باد خزانی درآید به باغ
زمانه دهد جای بلبل به زاغ
شود برگ ریزان ز شاخ بلند
دل باغبانان شود دردمند
ریاحین ز بستان شود ناپدید
در باغ را کس نجوید کلید
بنال ای کهن بلبل سالخورد
که رخسار سرخ گل گشت زرد (3)
مکن به لهو و لعب صرف، نوجوانی خویش
به خاک شوره مریز آب زندگانی خویش (4)
بهار نوجوانی رفت، کی دیوانه خواهی شد
چراغ زندگی گل کرد، کی پروانه خواهی شد (5)
بندگی، کار جوانی است، به پیری مفکن
در شب تار به ره رو که بیاسایی صبح (6)
نیست اظهار جوانی، خجلت بی حاصلی است
اینکه می دارم نهان از هم نشینان سال خویش (7)
سر مویی تو را از صبح پیری کم نشد غفلت
ندانم کی شود چشم تو زین خواب گران خالی (8)

مغرور به علم
 

گفته اند: حکیم فرزانه ابو علی سینا در اوان جوانی که از فراگیری علوم زمان، بسیار سرمست بود، روزی به مجلس درس ابوعلی مسکویه، دانشمند معروف آن روزگار حاضر شد و با کمال غرور گردویی مقابل او افکند و گفت: «می توانی مساحت سطح این گردو را تعیین کن؟» ابن مسکویه هم در پاسخ، کتاب طهاره الاعراق را که در علم اخلاق و تربیت نوشته شده بود، در مقابل او نهاد و گفت: «تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت گردو را تعیین کنم. تو به اصلاح خود محتاج تر از من به تعیین مساحت این گردو هستی».
گویند ابن سینا از این گفتار خود شرمسار شد و این جمله، راهنمای اخلاقی او در همه عمر قرار گرفت. (9)
مرد را خودبینی و کبر و غرور
می کند از درگه توفیق دور
آن چنان کز درگه قرب کریم
دور شد ابلیس مردود رجیم
صغیر اصفهانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۲۹
ندا حقانی شمامی