کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است



طبق شریفۀ«من جاء بالحسنه...» چگونه انسان می تواند افعال نیک خودش را به همراه ببرد؟


چند گروه هستند که اهل نجات اند؛یک گروه آنانی که صادق‌اند، یعنی حرف و فعل صدق آورده‌اند. خداوند در قرآن نفرمود کسی که در دنیا کار خوب بکند یا کسی که در دنیا ایمان بیاورد اهل نجات است، در هیچ جای قران نداریم که فرموده باشد کسی که «من فعل الحسنه» بلکه فرمود :«من جاء بالحسنه» این یعنی انسان باید یک قدرتی داشته باشد که بتواند این اعمال حسنه را با خود ببرد. یعنی اعمالش در دستش نقد باشد. این طور نباشد که در دستش کار خیر بگذارد بعد گناه کند، غیبت کند و... که با این کارها افعال خیرش بریزد. این مصداق همان «من فعل الحسنه» است که مورد نظر قرآن نیست بلکه انسان باید آنطور باشد که بتواند همه افعال نیک و خوب خودش را به همراه خود ببرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۹
ندا حقانی شمامی







مسلّم است ولی این کریمه می‏خواهد نکته دیگری را علاوه بر آنچه معروف است بفرماید که همان تکلّم الهی بودن قرآن است. گویا خدای سبحان به رسول اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «وما تکلمت إذ تکلّمت ولکن الله تکلم».
مستحبّ است هنگام شنیدن و یا تلاوت خطاب ﴿یا أیّها الذین امنوا﴾ بگوییم: «لبّیک» برای آنکه خطاب خداوند، خطابی فعلی است و خدا هم اکنون با ما سخن می‏گوید و اگر هم اکنون تکلّم خداوند نباشد، دیگر «لبّیک» گفتن برای چیست؟ چگونه می‏شود که کسی با قصد جدّی جواب متکلّم درگذشته را بگوید؟ انسان وقتی می‏گوید بله که متکلّمی هم اکنون باشد و دستوری به او بدهد و خطابی به او داشته باشد. گاهی ممکن است خطاب منتفی شده در گذشته را که حکم آن هم اکنون باقی و نافذ است در ذهن ترسیم کرد و هنگام تلفظ آن، تلبیه گفت، لیکن چنین تکلّفی نیازمند به عنایت زاید است و اگر بدون چنین عنایتی، به طور جدّ جریان «لبّیک» گویی مطرح باشد، معلوم می‏شود آن خطاب، هم‏اکنون زنده است و جواب ویژه می‏طلبد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۴۹
ندا حقانی شمامی