کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است


  در بررسی اسباب برکت از نگاه قرآن و حدیث نخستین نکته مهمی که جلب توجه می کنند این است که درمتون اسلامی اسباب معنوی برکت در کنار اسباب مادی آن قرار دارند، از یک سو روایات ما : تقوا، عبادت، طهارت، دعا، نماز، حج، استغفار و مانند اینهارا مبادی ( زمینه های برکت ) و توسعه در زندگی معرفی میکند واز سوی دیگر دامداری، کشاورزی، تجارت و کار را پشتوانه ومایه برکت و توسعه می داند.
آنچه از همجواری این دودسته از اسباب برمی آید این است که در جهان بینی اسلامی اعتقاد به تاثیر معنویت در خیر و برکت و توسعه و شکوفایی مادی به معنای نفی اسباب مادی یا کم رنگ کردن نقش آنها در توسعه نیست، بلکه بدین معناست که اسلام علاوه بر اسباب مادی شناخته شده برای توسعه، اسباب ناشناخته ونامرئی دیگری را هم موثر می داند. و معتقد است که باورهای صحیح دینی اخلاق شایسته و اعمال نیکو نیز در شکوفایی و توسعه اقتصادی جامعه نقش دارند. قرآن کریم در این باره تصریح میکند که: امتهاى پیشین بر اثر کردار زشت خود بهلاکت رسیدندو مى‏فرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ:
اگر مردم قریه‏هایى که بر اثر انکار و سرکشى بهلاکت رسیدند، پیامبران ما را تصدیق و از شرک و معصیت پرهیز کرده بودند، خیرات روز افزون را از آسمان و زمین بوسیله باران و گیاهان و میوه‏ها بر آنها مى‏گشودیم.(11) چنان که نوح بقوم خود وعده کرد که اگر ایمان بیاورند برکات آسمانى بر آنها نازل خواهد شد. برخى گویند: برکات آسمان استجابت دعاها و برکات زمین میسر شدن حاجتهاست‏.(12)
خداوند در آیه ای دیگر از قول حضرت نوح علیه السلام میفرماید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً× یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً × وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً ×
پس گفتم از پروردگارتان امرزش بخواهید که او امرزنده است ٰ باران آسمان را فراوان بر شما فرو می ریزد وشمارا با اموال و فرزندان یاری می رساند برای شما باغهایی و نهرهایی قرار میدهد.(13)
افزون بر این (برکت) و شکوفایی اقتصادی و توسعه پایدار جامعه انسانی، با ارزشهای اعتقادی، اخلاقی و عملی همراه است و بدون این همراهی، برکات مادی هم دوام نخواهند داشت .برای آشنایی با موانع برکت میتوانید مراجعه کنید به فصل پنجم از کتاب التمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۳۴
ندا حقانی شمامی


قرآن و آداب و رسوم ایرانیان
قرآن و آداب و رسوم ایرانیان





با ظهوراسلام و ورود قرآن کریم در جامعه ی ایرانی و حضور آن در زندگی مردم، بسیاری از رسم ها و آداب ایرانی، رنگ و بوی قرآنی به خود گرفتند. قرآن کریم، تأثیرات شگرفی را در این وادی از خود بر جای گذاشته است. این کتاب آسمانی، بسیاری از آداب و رسوم آن جامعه را به صورت بنیادی، تغییر داده و برخی از سنت ها را تعدیل کرده است.
تأثیر قرآن بر فرهنگ عامه ی ایران را می توان در زمینه های متفاوتی چون آیین ها، سنت ها، معاشرت ها، داد و ستدها، مثل ها و متل ها، دعاها و نفرین ها و سوگندها و... جستجو و بررسی کرد.
هر چند که بر شمردن آداب و رسوم ایرانی ـ قرآنی، در این نوشته ی کوتاه، ممکن نیست، و لیکن:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید.
پس اینک چند نمونه از آداب و رسوم ایرانی را که قرآن کریم در آن جلوه گری می کند، به تماشا می نشینیم:

یک. ضرب المثل های قرآنی

مثل های قرآنی، مثل هایی است که مانند بسیاری از گونه های کلامی دیگر در ادبیات فارسی و فرهنگ شفاهی مردم، تحت تأثیر فرهنگ و آموزه های قرآن کریم، قرار گرفته است. به مثل هایی مثل قرآنی گفته می شود که رایحه ای از قرآن کریم در آن استشمام شود و به گونه ای، اشاره به یکی از نام ها، سوره ها و آیه های قرآن داشته یا بخشی از متن یا ترجمه یا محتوای آیات، در آن ظهور داشته باشد.
در این جا، بخش کوچکی از امثال فارسی ای را که تأثیر پذیرفته از قرآن کریم اند، تقدیم می داریم:
1 ـ اول بسم الله و غلط: مثلی است بر گرفته از این که کسی در ابتدای قرائت قرآن و در جمله ی بسم الله الرحمن الرحیم، دچار اشتباه شود و آن را غلط تلفظ کند. این مثل، برای کسی به کار می رود که در ابتدای کاری، دچار اشتباه و خطا شود.
2 ـ جا به جاک نعبد جا به جاک نستعین: مثلی است به مفهوم این که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد و گاه به معنای این که گاهی این و گاهی آن و هر کاری جای خود را دارد، استعمال می شود. اصل این مثل، از آن جاست که از دانشمندی ظریف ـ به مزاح ـ پرسیدند: سبب چیست که لفظ « ایاک » در آیه « ایاک نعبد و ایاک نستعین » تکرار شده است، در صورتی که به رعایت ایجاز و اختصار، ممکن بود گفته شود: « ایاک نعبد و نستعین ». دانشمند، جواب داد: « برای این که اگر ایاک تکرار نشده بود، معنی اش این بود که عبادت و استعانت، همیشه باهم باشد، در صورتی که بعضی جاها خدا را عبادت می کنیم و بعضی اوقات از خدا استعانت می جوییم که به عبادت اشتغال نداریم » و آن گاه بر سبیل ظرافت گفت: « ایاک نعبد و ایاک نستعین، یعنی جا به جاک نعبد و جا به جاک نستعین ».
3 ـ یک قلش هم بگیرد، بس است: مثلی است که با استفاده از سوره های چهار قل (کافرون، اخلاص، فلق، ناس) ساخته شده است. منشأ مثل، حکایتی است که شخص، بنا بر معمول، برای رفع چشم زخم و شر حسودان و... چهار قل می خواند. گفتند: تا کی چهار قل می خوانی؟ به نظر نمی آید که چهار قلت اثر کند. گفت: یک قلش هم بگیرد، کافی است !
معنای مثل، این است که اگر یک تدبیر از تدابیر هم پیش برود و مؤثر افتد، کافی است.
4 ـ قرآن خدا غلط بشود، کار او غلط نمی شود: مثلی است، برداشته از این که امکان وجود غلط و نادرستی در قرآن کریم وجود ندارد. گوینده ی مثل، با این فرض می گوید بر فرض اگر در قرآن خدا هم غلط وجود داشته باشد، در کار فلانی، غلط وجود ندارد و این جمله را دلیل بر صحت اقوال او قرار می دهند. معنای مثل، این است که شخص، بر این کار مواظبت دارد و احتمال این که در این کار خطا کند، بسیار کم است.
5 ـ لا تقربوا الصلوه را می شنود و انتم سکاری را نمی شنوند:
مثلی است برگرفته از آیه ی43 سوره ی نساء، به این معنا که هنگام مستی، نماز نگزارید. این مثل، با تغییر ضمایر در حالات مختلف به کار می رود و مراد مثل، این است که از مطلبی، تنها به بخش مفید به حال یا منظور خود بچسبند و به نکات و توضیحات دیگر آن توجه نکنند و نیز به معنای ناشنیده گرفتن جمله ی دوم و سند گرفتن از جمله ی اول است.

دو. کنایه های قرآنی

کنایه های قرآنی، ترکیب هایی هستند که در ساختار اصلی تشکیل دهنده ی آنها، اشاره ی کلمه، ترکیب متن یا ترجمه ای از سوره ها و آیه های قرآن کریم پدیدار باشد. این کاربرد، ممکن است در متون نظم و نثر یا در محاورات روزمره، صورت پذیرد. چند نمونه از این کنایه ها چنین است:
1ـ آیه از آسمان نازل شدن: کنایه از لزوم قطعی انجام یافتن امری است، به حدی که پنداری در تأکید انجام دادن آن، آیه ای نازل شده است و در مواردی، به معنای سخت مصرانه پای فشردن و نسبت به امری نه چندان لازم، به شدت اصرار ورزیدن و برای انجام دادن آن، پایمردی نمودن است، مانند « مگر آیه از آسمان نازل شده که حتماً می خواهی بروی » و « انگار آیه نازل شده که حتماً همین خانه را بخریم ». چنان که از شواهد مثال بر می آید، اصطلاح، معمولاً به صورت منفی می آید یا به صورت مثبت و در معنای منفی.
2 ـ پیراهن یوسف آوردن: کنایه ای برگرفته از داستان آوردن پیراهن یوسف برای پدرش یعقوب است که موجب بازیافتن روشنایی چشم نابینای او شد و کنایه از انجام دادن کاری فوق العاده و ارجمند و سزاوار آفرین و مرحبای بسیار است. البته گاهی عبارت را در مفهوم مخالف می آورند و در مورد کسی می گویند که کار مختصری انجام داده و ناز و منت بسیار دارد.
3 ـ فاتحه ی کسی (یا چیزی) را خواندن: به معنای از کسی یا چیزی، صرف نظر کردن است. در محاورات عامیانه، در صورتی به کار می رود که بخواهند مفهوم چیزی را نابود شده، از دست رفته و به اتمام رسیده بدانند که تعبیرات « فاتحه اش را خواندند » و « باید فاتحه اش را خواند » را به کار می برند.
4 ـ بضاعت مزجات آوردن: بضاعت، به معنای سرمایه و مال است و بضاعت مزجات، به معنای مالی اندک و سرمایه ی کم است. بضاعت مزجات آوردن، کنایه از آوردن یا داشتن سرمایه و توشه ای اندک در برابر مالی فراوان یا عظمتی بسیار است. این کنایه، برداشته شده از آیه ی88 سوره یوسف است که به عزیز مصر می گویند که ما به نزد تو بضاعت مزجات آوردیم.
5 ـ کوس لمن الملک زدن: کوس در این کنایه، همان نگاره و طبل بزرگ است که در هنگام هزیمت سپاه یا اعلان خبر مهم، نواخته می شود و کوس لمن الملک زدن، به معنای خود را دارای قدرت و نیروی عظیم دیدن و کنایه از ادعای مالکیت و تسلط مطلق کردن است. این کنایه، بر گرفته از آیه ی شانزده سوره ی غافر است که خداوند در آن، ندای لمن الملک، سر داده است. هر گاه شخصی، بی دلیل، خود را دارای قدرت و سلطنت فراوان معرفی کند، می گویند فلانی کوس لمن الملک می زند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۸
ندا حقانی شمامی

جامعه برای اسلامی شدن نیازمند مسلمانانی است که میدان عمل را خالی نکرده و وظیفه مسلمانی خود را به خوبی انجام دهند. آمار بالای اختلاس، دزدی، طلاق، اعتیاد، استفاده نامشروع از بیت المال، بالا رفتن سن ازدواج و دیگر ناهنجاری‌ های اجتماعی، همگی گویای فاصله گرفتن جامعه از اسلام ناب و ترک عمل به آن است.

حجة الاسلام معین شرافتی- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
رهبر انقلاب، رهبری، خامنه ای

خسارت ها و مشکلاتی که بر مردم جنوب کشور در اثر سیل و گرد و غبار وارد شده، دل همه ملت ایران، من جمله رهبر معظم انقلاب را به درد آورده چنانچه ایشان در بیان اخیرشان ابراز ناراحتی کرده و فرمودند: «این حوادث حقیقتاً دل انسان را می‌خراشد.»

بر آن شدیم محور سخنان رهبری حول موضوع عمل گرایی، از بیان قرآن و اهل بیت علیهم السلام نکاتی را بیاموزیم. با ما همراه باشید ...

اهل لغت ایمان را اعتقاد و تصدیق قلبی دانسته اند.[1] امّا آیا ایمان از منظر قرآن و روایات، منحصر در قلب است؟ نقش اعتقاد قلبی در ایمان تا چه حد بوده و احادیث، مؤمن را چگونه معرفی می‌کنند؟ آیا پاکی قلب برای آنکه فردی را با ایمان بدانیم؛ کافیست؟ 

پاسخ این سؤالات در حدیثی از پیامبراکرم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و آله) نهفته است؛ حدیثی که امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا از پدر بزرگوارشان امام کاظم و ایشان از پدرشان، امام صادق و ایشان به همین ترتیب از پدرانشان به نقل از امام علی از پیامبراکرم(صلوات ‌الله ‌علیه) روایت کردند که حضرت فرمودند: «الْإِیمَانُ‏ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ‏ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ؛ ایمان، معرفتی در قلبی و اقراری بر زبان و عمل در جوارح است.» (الخصال، ج1، ص178) پس ایمان منحصر در تصدیق و معرفتی قلبی نیست و سه شرط دارد. حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا این سه شرط در ارزش گذاری، امتیازی برابر دارند؟

ارزش عمل در تعریف ایمان

درست است که ایمان از سه شرط تشکیل شده، ولی ارزش عمل از دیگر شرطها بیشتر است. هیچ ترازویی نمی‌تواند پاکی یا ناپاکی دل را بسنجد؛ ولی آنگاه که فرد در میدان عمل عمرش را خرج کرد، دیگر نمی‌توان او را اهل ایمان ندانست. این مطلب از حدیث امام صادق (علیه‌السلام) به دست می‌آید که فرمودند: «الْإِیمَانُ‏ عَمَلٌ‏ کُلُّه‏؛ تمام ایمان، عمل و کار است.» (الکافی، ج2، ص34) پس باید بخش اقرار زبانی یا اعتقاد قلبی را به نوعی عمل بدانیم و می ‌توان گفت: اسلام و ایمان دین عمل گرایی است. مطلبی که بارها در قرآن آمده: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى(نجم، 40و39) و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست. و همانا تلاش و کوشش خود را به زودی خواهد دید.» در آیات آخر سوره زلزال می‌خوانیم: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ (زلزال، 8و7) پس هر کس به وزن ذره ای نیکی کند، آن نیکی را ببیند. و هر کس به وزن ذره ای بدی کند، آن بدی را ببیند.» 

بنابراین ایمان، عمل است؛ قیامت، بهشت و دوزخ نیز انعکاس و ساخته ذره ذره اعمال ماست؛ کارهای سرنوشت سازی که چهره برزخی ما را می‌سازند. پس باید گفت: اسلام دین عملگرایی است.

عمل گرایی اسلامی، رمز حفظ استقلال یک ملت مسلمان و دور شدن سایه تهدید از آنان است. عمل گرایی اسلامی در جامعه اسلامی چیزی جز آزادگی نیست. برای رسیدن به این مهم، خداوند از مسلمانان خواسته، عزت و اقتدار خود را حفظ کرده و با سلطه‌گری بیگانگان مقابله کنند

باید عمل گرا باشیم

همه ما اعتقادات بسیار کامل و خوبی داریم و بر زبان نیز آنها را به آسانی جاری می‌کنیم؛ امّا متأسفانه در میدان عمل به این خوبی‌ها حاضر نمی‌شویم. هر لغزش، ضعف، تزلزل و هر گناهی، نشانه کاستی‌های ما در عمل گرایی بوده و ناشی از خالی کردن میدان عمل است. 

امام صادق(علیه‌السلام) افرادی را که ایمان را بدون عمل صالح تعریف کنند؛ ملعون خواندند و فرمودند: «مَلْعُونٌ‏ مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ قَالَ‏ الْإِیمَانُ‏ قَوْلٌ‏ بِلَا عَمَل‏؛ ملعون است، ملعون است، کسی که بگوید ایمان قول بدون عمل است.» (وسائل الشیعه، ج16، ص280) آنقدر مسئله عمل گرایی اهمیت دارد که در احکام اسلامی برای ترک واجبات الهی،  قضا، کفاره یا جریمه‌هایی تعیین شده است؛ مانند روزه خواری.[2]

در سوره عصر، خداوند تمام انسان‌ها و جوامع بشری را در خسران و هلاکت معرفی کرده مگر افرادی که اهل ایمان و عمل صالح باشند. از این مطلب می‌توان سعادت دنیا و آخرت را، در گروی عمل گرایی دانست؛ گمشده‌ای که باید بیشتر به آن توجه داشت.

اهمیت عمل گرایی در جامعه اسلامی

جامعه برای اسلامی شدن نیازمند مسلمانانی است که میدان عمل را خالی نکرده و وظیفه مسلمانی خود را به خوبی انجام دهند. آمار بالای اختلاس، دزدی، طلاق، اعتیاد، استفاده نامشروع از بیت المال، بالا رفتن سن ازدواج و دیگر ناهنجاری‌های اجتماعی، همگی گویای فاصله گرفتن جامعه از اسلام ناب و ترک عمل به آن است.

خداوند دستور داده که وقتی حکومت و جامعه‌ای اسلامی شکل گرفت؛ به صورت سازمان یافته به گسترش کارهای مورد رضایت الهی پرداخته شود و جلوی پیشروی باطل و کارهای ناشایست گرفته شود. در قرآن می‌خوانیم: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ(حج/41) یاران خدا کسانی هستند که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می‌دارند و زکات را ادا می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر را انجام می‌دهند.» خداوند در این آیه از مسئولان جامعه اسلامی نخواسته که قلب‌ها را مملو از ایمان کرده یا چهره اسلام رحمانی را به تصویر بکشند؛ بلکه دستور به ترویج عمل گرایی اسلامی مطرح شده است. 

امام صادق(علیه‌السلام) افرادی را که ایمان را بدون عمل صالح تعریف کنند؛ ملعون خواندند و فرمودند: «مَلْعُونٌ‏ مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ قَالَ‏ الْإِیمَانُ‏ قَوْلٌ‏ بِلَا عَمَل‏؛ ملعون است، ملعون است، کسی که بگوید ایمان قول بدون عمل است

عمل گرایی اسلامی، رمز حفظ استقلال یک ملت مسلمان و دور شدن سایه تهدید از آنان است. عمل گرایی اسلامی در جامعه اسلامی چیزی جز آزادگی نیست. برای رسیدن به این مهم، خداوند از مسلمانان خواسته، عزت و اقتدار خود را حفظ کرده و با سلطه‌گری بیگانگان مقابله کنند. خداوند فرموده: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا(نساء/141) و خداوند هرگز برای کافران نسبت به مومنان راه تسلطی قرار نداده است.» طبق این آیه، خدا، نفوذ و تسلط بیگانگان و کافران را بر مسلمانان ممنوع کرده است. بدون عمل گرایی چگونه می‌توان به این وظیفه الهی عمل کرد و به اقتدار و استقلال دست یافت؟ پس مردم جامعه اسلامی، برای رسیدن به این آرمان الهی، باید از صاحبان قدرت در نظام اسلامی، ترویج عمل گرایی اسلامی را مطالبه کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۴
ندا حقانی شمامی


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #گذرے_بر_سیره_شـ‌هید



همراه سردار رفته بودیم اصفهان ،  مٵموریت .

موقع برگشتن بُردمان تخت فولاد . به گلزار شهدا که رسیدیم

گفت : بچه ها دوست دارین دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم ؟

گفتیم : چی از این بهتر سردار 

کفش هایش را در آورد ، وارد گلزار شد . یک راست بُردمان سر مزار شهید حسین خرازی .

با یقین گفت : از این قبر مطهر دری به بهشت باز میشه .

نشستیم و موقع فاتحه خواندن ، حال و هوای سردار تماشایی بود . توی آن لحظه ها ، هیچ کدام از ما نمی دانستیم که این حال و هوای سردار ، هوای پرواز است .


به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم .


وصیت کرده بود که حتما کنار شهید خرازی دفنش کن .

تازه آن روز فهمیدیم که بنا بود از این جا در دیگری هم به بهشت باز شود ...


#سردار_شـ‌هیــد_حاج_احمد_کاظمی




👉🆔 @saraye_shahidan

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۳۳
ندا حقانی شمامی