موضوع:
قرآن شناسی
بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین
عنوان:
اصول کلی شناخت قرآن
اصول کلی شناخت قرآن
خداوند برترین معرف قرآن کریم
روشن وروشنگر بودن قرآن کریم
بیان موجبات سعادت در قرآن
تعلیم قرآن و بیان، سرآغاز نعم الهی
ناتوانی انسان عادی از درک مستقیم وحی
جاودانگی قرآن کریم
بهره مندی صاحبان قلب سالم از درک قرآن
تجرد محتوای قرآن و فرشته وحی
اسناد اطاعت و عصیان به قلب
اسناد سلامتی و بیماری به قلب
تعلیم و تزکیه، محور اساسی قرآن
بی نیازی محتوا و دلالت قرآن از علوم دیگران
تقوا و عدم تمرد از دستورات الهی،شرط فراگیری علوم قرآنی
برای ورود در مباحث تفسیری و بهره جستن از قرآن، شناخت معیارها و اصول کلی لازم است
که در این مقال بدانها پرداخته شده است:
خداوند برترین معرف قرآن کریم
1. خدای سبحان که متکلم قرآن و نازل کنندهٴ آن است، از هر موجود دیگری قرآن را بهتر
میشناسد و در تعریف او شایستهتر از هر صاحب نظر دیگر است؛ بلکه سزاوار بودن ذات
اقدس الهی قابل سنجش با صلاحیت دیگران نیست؛ زیرا آنان یا اصلاً قرآن شناس نیستند و
یا در پرتو معرّفی خداوند آن را شناخته و میشناسند؛ بنابراین، برجستهترین تعریف،
همانا تعریفی است که خداوند دربارهٴ این کتاب عظیم آسمانی نموده است.
روشن وروشنگر بودن قرآن کریم
2. خدای سبحان، قرآن کریم را به عنوان نور به جهانیان شناسانده و چنین فرمود: ﴿یا
أیّها الناس قد جاءکم برهانٌ من ربّکم و أنزلنا إلیکم نوراً مبیناً﴾[1]؛ ﴿قد جاءکم
من اللّه نور و کتاب مبین﴾.[2]
خاصیت نورانی بودن قرآن آن است که هم معارف آن روشن و مصون از ابهام و تیرگی است و
هم جوامع بشری را از هرگونه تاریکی اعتقاد یا تیرگی اخلاقی یا ابهام در شناخت یا
سرگردانی در انتخابِ راه یا تحیّر در ترجیح هدف و مانند آن میرهاند و به شبستان
روشن صراط مستقیم و هدف راستینِ بهشتِ «عدن» میرساند؛ ﴿کتاب أنزلناه إلیک لتخرج
الناس من الظلمات إلی النور﴾.[3]
تناسب تجلّی خدای سبحان در قرآن کریم، اقتضای چنین سمتی را برای این کتاب آسمانی
دارد؛ زیرا کلام مبدئی که ﴿نور السموات و الأرض﴾[4] است، حتماً باید روشن و روشنگر
باشد.
بیان موجبات سعادت در قرآن
3. خدای سبحان، قرآن کریم را به عنوان تبیان همه چیز به انسانها شناسانده و چنین
فرموده است: ﴿و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء و هدیً و رحمةً و بشری
للمسلمین﴾؛[5] یعنی هر چیزی که در تأمین سعادت انسان سهم مؤثر دارد، در این کتاب
الهی بیان شده است و اگر انجام کاری عامل فراهم نمودن سعادت بشر است، در آن آمده و
اگر ارتکاب عملی مایهٴ شقاوت بشری میگردد، پرهیز از آن به صورت یک دستور لازم در
آن تعبیه شده است.
اشتمال قرآن بر همهٴ معارف و اخلاق و اعمال الهی و انسانی به طور رمز یا ابهام یا
معمّا و مانند آنها که از قانون محاوره و اسلوب تعلیم و تربیت جداست، نمیباشد؛
بلکه به طور روشن است؛ زیرا خدای سبحان از جامعیّت قرآن نسبت به همهٴ اصول اسلامی
به عنوان «تبیان» یاد کرده است.
پس هیچگونه کمبودی در این کتاب نیست تا از خارج جبران شود؛ نه کمبود قانون و
دستورهای انسانی و نه کمبود شناخت و معارف اسلامی و نه قصور در تبیین آنها؛ یعنی هم
از لحاظ محتوا و مضمون، بینیاز از مطالب بیگانه است و هم در تعلیم و تفهیم آنها
بیانی رسا و لسانی گویا دارد که از زبان دیگران بینیاز و از قلم بیگانگان مستغنی
است؛ زیرا خاصیت «تبیان کل شیء» بودن، همین است.