کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است


امام علی

روزى اصحاب رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله گرد هم جمع شده بودند و درباره این که چه حرفى از سایر حروف در کلام از اهمیت بیش‏ترى برخوردار است گفتگو مى‏کردند. در نهایت همگى بر حرف «الف» اتفاق نظر پیدا نمودند. در این اثنا، على علیه‏السلام مرتجلاً و بدون هیچگونه تأمل و توقفى خطبه‏اى خالى از حرف «الف» ایراد فرمودند که بعدا به خطبه «مونقه» (شگفت‏انگیز و تعجب‏آور) نامیده شد.

حَمِدْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَتْ نِعْمَتُهُ، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ، وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ حُجَّتُهُ، وَ عَدَلَتْ قَضِیَّتُهُ، حَمِدْتُ حَمْدَ مُقِرٍّ بِرُبُوبِیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبُودِیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِنْ خَطیئَتِهِ، مُعْتَرِفٍ بِتَوْحیدِهِ، مُسْتَعیذٍ مِنْ وَعیدِهِ، مُۆَمِّلٍ مِنْ رَبِّهِ مَغْفِرَةً تُنْجیهِ، یَوْمَ یُشْغَلُ عَنْ فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَسْتَعینُهُ، وَ نَسْتَرْشِدُهُ، وَ نُۆْمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیْه، وَ شَهِدْتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخْلِصٍ مُوقِنٍ، وَ فَرَّدْتُهُ تَفْریدَ مُۆْمِنٍ مُتْقِنٍ، وَ وَحَّدْتُهُ تَوْحیدَ عَبْدٍ مُذْعِنٍ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فى مُلْکِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ فى صُنْعِهِ، جَلَّ عَنْ مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مِثْلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ فَقَهَرَ، وَ عُصِىَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَمْ یَزَلْ وَ لَنْ یَزُولَ، وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ.وَ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مُتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیْسَ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَمْ یُحِطْ بِهِ نَظَرٌ، قَوِىٌّ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، عَلِىٌّ، حَکیمٌ، رَۆُفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ،

مصباح کفعمى، ص 968؛ على و المناقب، صص 368 – 370؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 19، صص 140 - 143؛ نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 1 ، ص ،87 خ 20؛ کنز العمال، ج 16، صص 208 - 213 ؛ سفینة البحار، ج 1، ص 397 به نقل از جلد 9 بحارالانوار چاپ قدیم

خواسته‏اش در امور نافذ گردیده است. حجّتش کامل و حکمش عدل است. حمد مى‏گویم او را حمدِ کسى که:

به پروردگارى او اقرار دارد، به فرمانبردارى او سر فرود آورده است، از گناهان خود عذرخواه است، به وحدت و یگانگى او اقرار دارد، به او از کیفر و جزایش پناه برده است، و از او امید آمرزش دارد؛ آمرزشى که نجاتش مى‏دهد در روزى که سختى آن به حدّى است که او را از اینکه به اهل و فرزندان خود بیندیشد باز مى‏دارد. از او یارى مى‏طلبیم و به او ایمان مى‏آوریم و بر او توکّل مى‏کنیم.

پناه مى‏برم به پروردگار مهربان از شر هر رانده شده‏ى گمراه کننده. پس باید تضرع کنند تضرع کنندگان و زارى نمایند زارى کنندگان. [در آخر] براى خودم و شما از پروردگار هر تربیت شده‏اى طلب مغفرت مى‏کنیم

از روى اخلاص و یقین به او گواهى مى‏دهم و یگانه‏اش مى‏دانم همان گونه که مۆمن محکم و استوار او را یگانه مى‏داند. او را یکتا مى‏شناسم، یکتا شناختن بنده‏اى که اقرار و اعتراف دارد بر اینکه شریکى براى او در ملک و سلطنتش نیست و کمک کار و یاورى در صُنعش ندارد. بزرگ‏تر است از اینکه براى خود مشیر و وزیرى بگیرد و پاک و منزه است از اینکه مثل و مانندى داشته باشد. مى‏داند و پنهان مى‏کند و مى‏پوشاند و از باطن خبر دارد. مالک و قاهر است.

چون نافرمانى شود بیامرزد و چون عبادت شود، جزاى نیک دهد. وقتى حکم کند، در حکم خود عادل باشد و کرم نماید و تفضل فرماید. همیشه بوده و خواهد بود و چیزى مانند او نیست.

او پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیز خواهد بود. پروردگارى است که: به عزّت خود یگانه است، به قدرت خود، مالک است، به توانایى و قوّت خود، از هر عیبى مبرّا است، و به برترى خود، بزرگوار است. هیچ دیده‏اى او را درک نکند و نظر و دقتى او را فرا نگیرد. توانا است و کسى بر او قدرت نیابد. بینا، شنوا، بلندمرتبه، حکیم، مهربان، رحیم، قادر و علیم است.

 

عَجَزَ فى وَصْفِهِ مَنْ یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فى نَعْتِهِ مَنْ یَعْرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعْوَةَ مَنْ یَدْعُوهُ، وَ یَرْزُقُ عَبْدَهُ وَ یَحْبُوهُ، ذُو لُطْفٍ خَفِىٍّ، وَ بَطْشٍ قَوِىٍّ، وَ رَحْمَةٍ مُوَسِّعَةٍ، وَ عُقُوبَةٍ مُوجِعَةٍ، رَحْمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مُونِقَةٌ، وَ عُقُوبَتُهُ جَحیمٌ مُۆْصَدَةٌ مُوبِقَةٌ، وَ شَهِدْتُ بِبَعْثِ مُحَمَّدٍ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَفِیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فى خَیْرِ عَصْرٍ، وَ فى حینَ فَتْرَةٍ، وَ کُفْرٍ، رَحْمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّى بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَۆُفٌ بِکُلِّ مُۆْمِنٍ، رَحیمٌ، وَلِىٌّ، سَخِىٌّ، ذَکِىٌّ، رَضِىٌّ، عَلَیْهِ رَحْمَةٌ، وَ تَسْلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعْظیمٌ، وَ تَکْریمٌ مِنْ رَبِّ غَفُورٍ رَحیمٍ،قَریبٍ مُجیبٍ، وَصَّیْتُکُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى، بِتَقْوى رَبِّکُمْ، وَ ذَکَّرْتُکُمْ بِسُنَّةِ نَبِیِّکُمْ، فَعَلَیْکُمْ بِرَهْبَةٍ تُسَکِّنُ قُلُوبَکُمْ، وَ خَشْیَةٍ تَذْرى دُمُوعَکُمْ، وَ تَقِیَّةٍ تُنْجیکُمْ یَوْمَ یُذْهِلُکُمْ، وَ تُبْلیکُمْ یَوْمَ یَفُوزُ فیهِ مَنْ ثَقُلَ وَزْنُ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزْنُ سَیِّئَتِهِ، وَلْتَکُنْ مَسْئَلَتُکُمْ مَسْئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضُوعٍ، وَ شُکْرٍ، وَ خُشُوعٍ، وَ تَوْبَةٍ، وَ نَزُوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجُوعٍ وَلْیَغْتَنِمْ کُلُّ مُغْتَنِمٍ مِنْکُمْ، صِحَّتَهُ قَبْلَ سُقْمِهِ، وَ شَیْبَتَهُ قَبْلَ هَرَمِهِ، وَسِعَتَهُ قَبْلَ عَدَمِهِ، وَ خَلْوَتَهُ قَبْلَ شُغْلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبْلَ سَفَرِهِ، قَبْلَ هُوَ یَکْبُرُ، وَ یَهْرَمُ، وَ یَمْرَضُ، وَ یَسْقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعْرِضُ عَنْهُ حَبیبُهُ، وَ یَتَغَیَّرُ عَقْلُهُ، وَ یَنْقَطِعُ عُمْرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوْعُوکٌ، وَ جِسْمُهُ مَنْهُوکٌ، قَدْ جَدَّ فى نَزْعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قَریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَتْ نَفْسُهُ، وَ نُکِبَتْ عِرْسُهُ، وَ حُفِرَ رَمْسُهُ، وَ یَتَمَ مِنْهُ وُلْدُهُ، وَ تَفَرَّقَ عَنْهُ عَدَدُهُ،

امام علی

 هر که او را وصف کند، عاجز و ناتوان مى‏گردد، و هر که به معرفت او رسد، در تعیین صفت براى او گمراه مى‏شود. در عین دورى، نزدیک و در عین نزدیکى، دور است.

هر که او را بخواند، اجابت کند و بندگان را روزى عطا فرماید. صاحب لطف نهان و عقوبت شدید است. رحمتش وسعت دارد و عقوبتش دردناک است؛ رحمتى که همچون بهشتى است پهناور و شگفت‏انگیز، و عقوبتى که کیفرش دوزخى است طبقه‏بندى شده و هلاک کننده. گواهى مى‏دهم که محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بنده و فرستاده و اختیار شده و حبیب او است که او را در بهترین زمان‏هایى که مقتضى برانگیختنِ پیامبر بوده، برانگیخت؛ زیرا مدّتى در فَترت گذشته بود و پیامبرى مبعوث نشده بود و کفر، عالم را فرا گرفته بود. این پیامبر، رحمتى براى بندگان و ازدیاد منت خداوند بر آنان بود. نبوت را به او ختم نمود و حجّت خود را با ارسال حضرتش قوت بخشید. و اما آن پیامبر؛ موعظه کرد، نصیحت نمود، تبلیغ فرمود و به رنج افتاد. براى هر مۆمنى، مهربان، رحیم، دوست، با سخاوت، پاکیزه و پسندیده بود. رحمت و سلام و برکت و عظمت و کرامت خداوندِ آمرزنده مهربانِ نزدیکِ اجابت کننده بر او باد. من شما را به پرهیزگارى از نافرمانى خداوند سفارش مى‏کنم و به پیروى از روش پیامبرتان یادآورى مى‏نمایم.پس بر شما باد: به ترسى که دل‏ها را آرامش دهد، به رعبى که اشک‏ها را جارى کند، و تقوایى که باعث نجات شما گردد از روزى که به فراموشى اندازد و مبتلا گرداند. همان روزى که بهره‏مند شود از آن هر کس که کارهاى نیکش بسیار و کارهاى زشت و ناپسندش کم باشد.باید سۆال شما از پروردگارتان، سۆال بنده‏اى باشد که خوار و فروتن، و سرافکنده و شکرگزار است. مانند بنده‏اى که توبه کرده و از نافرمانى کناره‏گیرى کرده و پشیمان شده است. بنابراین، هر غنیمت‏شمارى از میان شما، باید غنیمت شمارد: سلامت خود را پیش از آنکه بیمار شود، میانسالى خود را قبل از آنکه پیر و فرتوت گردد، وسعتش را قبل از آنکه فقر گریبانگیرش شود، آسایش خود را پیش از آنکه گرفتار گردد، و فرصتهایش را پیش از سفر از این‏دار فانى: پیش از آنکه از کار افتاده گردد و مریض و ناتوان شود، پیش از آنکه طبیبش از علاج او باز ماند و دوستانش از او روى گردانند، پیش از آنکه عقلش زایل و عمرش تمام شود و اطرافیان آهسته با هم بگویند: «دیگر از حرکت بازافتاده، جسمش کاهیده شده و سخت گرفتار جان کندن است.» در این حال، هر خویشاوندِ دور و نزدیکى بر بالینش حاضر شود، اما او در حالى که چشم به بالا دوخته و پیشانیش را عرق فراگرفته؛ قلبش از حرکت بازمانَد و جانش گرفته شود. و همسرش بیچاره و بدبخت گردد. قبرش را کنده و مهیا کنند، اولادش یتیم گردند، نزدیکانش پراکنده شوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۳
ندا حقانی شمامی


امام علی


مولای متقیان علی علیه السّلام الگوی تمام نمای سیره رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله است. امـام عـلى عـلیـه السـّلام تـلاش مـى کـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله بـخـورد و بـیـاشـامـد و زنـدگـى کـنـد. 


سفره ای ساده و بی ریا

امام على علیه السّلام تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یـتـیـمـان را دعـوت مـى کرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى کرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشک مى خورد.

احنف بن قیس مى گوید:

روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجّب کردم .

آنگاه طعام دیگرى آوردند که آنرا نشناختم .

پرسیدم : این چه طعامى است ؟

معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِیشکر در آن ریخته اند.

احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .

معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟

گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.

امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت

گفتم : در این سفره چیست ؟

فرمود: آرد جو .

گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید کسى از آن بخورد ؟

فـرمـود: نـه ، هـیـچ کدام از اینها نیست ، بلکه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.

گفتم : یا امیرالمۆمنین مگر این کار حرام است ؟

حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود:

نه ، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک ، سفره امیرالمۆمنین نیز مانند ماست .

مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد کـردى کـه فـضـیـلت او قابل انکار نیست.(1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۲
ندا حقانی شمامی