کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

mahmod janqorbani:

حاج قاسم سلیمانی:

📜نامه ای بی نقطه به سردار حاج  #قاسم_سلیمانی.


✍«وللّهِ الحمد»

سلام سردار

سلام مردِ الهی

سلام معلمِ دلدادگی

سلام اسوه یِ رادمردی

سلام مردِ حماسه

سلام علمدارِ معرکه

سلام سردارِ ممالک

سلام آوایِ ملائک

سلام روحِ طاهر

سلام مردِ ماهر

سلام آرامِ دل

سلام حامیِ آواره ها

سلام دلدارِ دلداده ها

سلام دلداده ی الله

سلام عمارِ عصر

سلام مالکِ علی

سلام سرورِ اهلِ دل

ای سردارِ دل ها:

مدح کرده ام دمادم الله را که هلاک کرده ای اعداء را.آرام کرده ای مأوا را، آسوده کرده ای ممالک را،مسرور کرده ای ملائک را، رها کرده ای هراس را، کامل کرده ای حواس را، آرام کرده ای دل را، حَیّ کرده ای گِل را،هموار کرده ای راه را، مداوا کرده ای درد را و داده ای همواره درسِ مردی، مرد را

کاملا علم دارم که در معرکه ها مسرور کرده ای علی و آلِ علی را. و علی ولی اللّه دمادم هوادارِ سرکارِ عالی گردد .و گره های کورِ سرکار را وا کرده و در هر سحر حالی الهی و عالی عطا می دارد عمار و سردار ما را .و کاملا علم دارم که علی ولی اللّه کَرم کرده و مردِ حماسه و دلاوری را در معرکه ها مدد داده و دلِ همه ی ما را در راهِ سرکار آماده، و ما را مِهر سرکار عطا کرده، که کردگارِ احد و صمد را مدح کرده ام دمادم که او مدح و مِهر سردارِ دلها را عطا کرده ما را.

ای مردِ الهی:

اگر مطالعه کردی مراسله ام را دعا دار در درگاهِ کردگارِ حی، که عطا دهد مرا هم درکِ روی مهدی در سحری ، و هم درک رویِ سرورِ گرامی، و سرکارِ عالی و الهی در معرکه ای، که دمادم دل هوایِ وصلِ سردار دارد. سرداری که طلوع کرده در سما ،سرداری که حوالیِ حرمِ مولای ما علی و امامِ دهم ما هادی و دگر عسگریِ ما در سامرا را کاملا آرام و اعداء را هلاک و ملائک را مسرور کرد. سرداری که درک کرد او را علیِ عصر و علیِ عصر او را دائما اسمِ “حی”عطا کرد.

ای مالکِ علی:

در هر سحر دمادم دعا دارم کردگارِ اعلی را که در راهِ محمّد و آلِ محمّد سردار ما را عطا دهد عمری طولدار . و در لوای کلام اللّه سال ها سالم، سالک،صالح، و اصلح دارد او را.

هر که مطالعه کرد مراسله ام را در همه حال دعا دارد سردار را که” الله ” عطا دهد او را عمری طولدار و روحی سالم که دور گردد او را اعداء و دائما گوهری گردد در سما که راهِ او راه علی و آل علی و مسلک او مسلک علی و آل علی گردد.او که دمادم در سر هوای علی و آل علی دارد. او که علی را عماد کرده و عمار وار اوامر او را عمل و دمادم مأمور اوامر او و صدای محمد رسول اللّه و علی ولی اللّه را در عالم سر داد و ما را مدد داد.

والسلام



🔶خاکِ پای رزمندگان و مدافعان حریم اهل بیت علیهم السلام سیروس بداغی.

نامه بدون نقطه به سردار #سلیمانی 🔶


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

📢پست مشترک دو کانال👇

@QASEM_SOLEIMANI_IR



https://telegram.me/qasem_soleimani_ir/253

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۸
ندا حقانی شمامی


دنیــــا در قـرآن
 
نویسنده:محمد همدانی
منبع : اختصاصی راسخون


 
چکیده:
بوده و باید به عنوان سمبل ضد ارزش معرفی گردد؟ یا ارزش مثبت هم دارد. سپس به دو دسته از آیات که یک دسته به مذمت دنیا طلبان پرداخته، و آیاتی که خواستن دنیا را مذموم ندانسته و حتی به آن ترغیب نموده است، خواهیم پرداخت. در قسمت دیگر، ترجیح دنیا بر آخرت (دنیا طلبی) را مورد بررسی قرار داده و آثار آن را بیان می نمائیم. به دنبال آن به این پرسش پاسخ خواهیم داد که آیا هر عملی که در نظر مردم، نیک به شمار آید، در محضر خدا هم پذیرفتنی است و یا شرایطی دارد؟ و پس از آن خواهیم گفت که موفقیت در دنیا عاملی برای نجات در آخرت نیست ولی تفکر در امر دنیا و آخرت، عاملی برای نجات است. سپس به اقسام مردم در قبال دنیا و آخرت اشاره نموده و در پایان از نوشتار حاضر نتیجه گیری خواهیم نمود.
کلید واژه: دنیا، مذموم، ممدوح، دنیا طلبی، قرآن.
مقدمه
"دنیا پرستی ریشه همه بدکرداری های ماست (الدُنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئَه)"،"دنیا ملعون است"، "دنیا کالائی بیش، نیست"، و یا "دنیا تجارت خانه آخرت است"، "لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُنیا ( بهره خود را از دنیا فراموش نکن)". وقتی به این گونه احادیث و آیات درباره دنیا برخورد می کنیم در ابتدا دچار یک سر در گمی و دو گانگی نسبت به دنیا خواهیم شد و این سئوال در ذهن ایجاد می شود که بالاخره دنیا چیز خوبی است یا بد؟ آن را دوست بداریم یا نه؟ برای آن تلاش نمائیم یا نسبت به آن بی تفاوت باشیم؟ نهج البلاغه، مطالب اخلاقی و آیات قرآنی، ما را از دنیا بر حذر می دارند و مرتباً گوشزد می کنند که در دام این عجوزه هزار داماد، گرفتار نشویم. همه این ها می طلبید که تحقیقی راجع به این سئوال های ذهنی انجام گردد. مقاله حاضر بحث آیاتی از قرآن که لفظ دنیا در آن وارد شده است را پی می گیرد که اگر بنا به انجام تحقیقی جامع و مانع درباره دنیا باشد باید تمام آیات قرآن بررسی گردد زیرا به نظر بنده چون قرآن برنامه زندگی است، همه آن مربوط به بحث دنیا می باشد. چنین تحقیقی بسیار فراتر از یک مقاله بوده به چندین جلد کتاب خواهد رسید که فعلا مجال آن نیست و به هر حال "جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ". کتاب دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، در این موضوع و در دو جلد نوشته شده است که به نظر بنده با این که بسیار ارزشمند و پر بهاست ولی بیشتر، بحث روائی بوده و در آن،کمتر به قرآن پرداخته شده است. در 126آیه از قرآن کریم، ریشه «دَنَوَ» موجود است که در 111آیه، لفظ دنیا وجود دارد. در این مقاله سعی شده است که همه آیات، بررسی گردد.

دنیا چیست؟
 

کلمه دنیا مؤنث کلمه ادنی است. در قرآن، دنیا همواره به عنوان وصف بوده و هرگز به عنوان اسم جنس، به کار برده نشده است. اما این که موصوف آن چیست؟ در آیات زیادی به عنوان توصیفی برای زندگی، به کار رفته است: "الحیوه الدنیا" و در مقابل، کلمه آخرت نیز وصفی دیگر، برای زندگی می باشد:"الحیوه الآخره". در همه کاربردها، دنیا به معنای نزدیک تر(1) آمده است و در واقع، دنیا و آخرت دو وضع برای زندگی یک موجود زنده هستند که می تواند دو گونه حیات داشته باشد؛ یکی زندگی فعلی و نزدیک تر و دیگری زندگی دورتر و آینده اش. (انسان و جن دارای دو حیات هستند).(2) در قرآن (3)، زندگی پیش از مرگ، با چهار نام به کار برده شده است(4):
حیات دنیا: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُون؛ از زندگى دنیا، ظاهرى را مى‌شناسند، و حال آن که از آخرت غافلند». (روم:7)
زندگی نخست: «وَ هُوَ اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فىِ الْأُولىَ‌ وَ الاَْخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛ و اوست خدا [یى که‌] جز او معبودى نیست. در این [سراىِ‌] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوى او بازگردانیده مى‌شوید».(قصص:70)
ادنی: «یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنىَ‌ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَ إِن یَأْتهِِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوه؛ آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب [آسمانى‌] شدند که متاع این دنیاى پست را مى‌گیرند و مى‌گویند: «بخشیده خواهیم شد.» و اگر متاعى مانند آن به ایشان برسد [باز] آن را مى‌ستانند».(اعراف: 169)
2عاجله: «مَّن کاَنَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَئهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا؛ هر کس خواهان [دنیاى‌] زودگذر است، به زودى هر که را خواهیم [نصیبى‌] از آن مى‌دهیم، آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مى‌داریم».(اسراء: 18) این الفاظ با یکدیکرمرادفند و منظور از همه این ها همین حیات و زندگی موجود، می باشد. مصادیق دنیا و بعضی از ویژگی های آن در بعضی از آیات قرآن ذکر گردیده که در ذیل به آن ها اشاره می نمائیم:

مصادیق دنیا:
 

در آیه14 سوره مبارکه آل‌ عمران می فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ (اکنون از سبب آن چه مردم را از صراط مستقیم و راه راست به راه باطل و نادرستى می کشاند خبر داده می فرماید:) زینت داده شده و آراسته گردید (شیطان آراسته گردانید) براى مردم دوستى آرزوهاى نفس که آن زنان و فرزندان و دارائی هاى بسیار از طلا و نقره بر سر هم توده و گرد شده و اسب هاى نیکو (یا علامت و نشانه‌دار، یا اسب هایى که در چراگاه براى چرا رها شده‌اند) و چهار پایان (: شتر و گاو و گوسفند) و کشتزار است، آن چه بیان شده کالاى زندگى دنیا است (که فانى می شود) و نزد خدا است جاى بازگشت نیکو (بهشت جاوید و نعمتهاى همیشگى)».(5) در این آیه نکته بسیار ظریف و زیبائی نهفته است و آن این که خداوند در معرفی دنیا، "حبّ" این موارد را به عنوان مصداق دنیا (طلبی)معرفی می نماید. در سوره کهف آیه 46 می فرماید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً؛ (و پس از بیان فناء و نیست شدن زندگانى دنیا درباره مال و دارایى و فرزندان که بزرگ ترین زینت و آرایش زندگانى دنیا است می-فرماید:) مال و دارایى و فرزندان زینت و آرایش دنیا است (که به زودى فانى و نابود خواهد شد و به جز حسرت و اندوه سودى نخواهد داشت) و کارهاى نیکو (مانند به جا آوردن نمازهاى پنجگانه و روزه و حجّ و انفاق و بخشش به ناتوانان) که (فائده و سودش همیشه) باقى و پایدار است، نزد پروردگارت بهتر است از روى ثواب و پاداش و بهتر است از روى امیدوارى (بهتر است که در آخرت پاداش نیکو و بهترین آرزو و امید را در بر دارد».(6)

ویژگی های دنیا: (7)
 

در آیات شریفه قرآن، خواص و ویژگی های زندگی دنیا بیان گردیده است که در ذیل به آن اشاره می نمائیم:
1.دنیا سرای آزمایش است: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلىَ الْأَرْضِ زِینَةً لهََّا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛ در حقیقت، ما آن چه را که بر زمین است، زیورى براى آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند».(8) خداوند در آیه دیگری ضمن اشاره به فریبنده بودن دنیا، آن را مایه امتحان بشر شمرده اند: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور*ِلَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ؛ و زندگى دنیا جز مایه فریب نیست * قطعاً در مال ها و جان هایتان آزموده خواهید شد».(9) در آیه 131 سوره طه، خداوند، نعمت هائی را که به کفار عطا کرده است را مایه آزمایش آن ها تلقی نموده و فرموده است: « و زنهار به سوى آن چه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که‌] روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است».‌
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۹
ندا حقانی شمامی


 

أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ (1 -34)
در این آیه کریمه، اشاره شده است که انسان به شناخت این حیوان اهتمام ورزد. اگر با عنایت و توجه به شتر بنگریم او را از سایر حیوانات متمایز خواهیم یافت، در صحرا زندگی می‌کند و شدت گرما و لهیب خورشید را تحمل می‌کند با مختصری آب و غذا روزهایی طولانی را سپری می‌کند، بارهای سنگین را بر دوش می‌کشد، خالق متعال گردنی دراز به او عطا فرموده تا از برگ درختان بهره گیرد این توان را دارد که هنگام وزش باد سوراخ‌های بینی‌اش را ببندد گوش و بینی‌اش را خداوند از مو پوشانده است تا این سفینه صحرا در کویر و در مقابل طوفان‌های شن بتواند مقاومت کند. امروزه بشر دریافته که شتر بیش از نیازش آب می‌نوشد تا در صحرا و هنگام نیاز و در فقدان آب از آن استفاده کند. شتر قادر است ـ بر حسب درجه حرارت ـ از دو هفته تا دو ماه آب نخورد و تشنگی را تحمل کند و از نظرعلمی ثابت شده که هر چه به میزان حرارت هوا افزوده شود درجه سردی جسم شتر نیز فزونی می‌یابد و بول و عرق هم نمی‌کند تا آب بدنش کاسته نشود. (34)

قرآن و ضرب‌المثل به حیوان
 

عرب، عادت دارد که در رویارویی با دشمن، گاهی از ضرب‌المثل و گاهی از شعر بهره گیرد. قرآن کریم نیز از این شیوه استفاده کرده و از حیوان، ضرب‌المثل آورده است. مثلاً پشه، حشره ضعیفی است و انسان می‌پندارد، موجود بیهوده‌ای است و سزاوار ضرب‌المثل نیست قرآن تمثل جسته تا نظرها را به سوی او متوجه کند تا بیندیشد که خداوند هیچ چیز را بیهوده نیافریده و بر اساس حکمتی که تنها خودش می‌داند، آفریده است. علم به خوبی دریافته است که از این پشه به ظاهر ناتوان، کاری ساخته است که بشر قادر به انجام آن نیست او قادر است، بر روی آب راه برود چنان که می تواند در هوا پرواز کند. پشه خطرناک‌ترین حشره‌هاست و عامل انتقال بسیاری از بیماریها که مهمترین آن مالاریاست این همان حشره است که خواب از چشم انسان می‌رباید و خونش را می‌مکد و خداوند بدین گونه از او یاد کرده است.
إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا (1 -35)
(خدا را باک از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند)
مگس که به سبب کثافت و انتقال میکروب‌ها عرصه حیات را بر انسان تنگ کرده است علم امروز دریافته که عامل انتقال سی نوع بیماری است و خداوند در تحدی با مشرکان بدان مثل زده است.
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ دإِن یَسْلُبْهُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا سْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ. (35) (2 -35)

قرآن و ماهیان
 

قرآن کریم از انواع و اقسام مختلف ماهیها در رنگها و شکلها و حجم‌های متفاوت با عنوان “اللحم الطری” یاد کرده است. این تعبیر در دو جای قرآن آمده است:
“وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا”. (1 -36)
و او خدایی است که دریا را برای شما مسخر کرد تا از گوشت ماهیان حلال آن تغذیه کنید.
“مِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا” (2 -36)
“شما از هر دو گوشت تازه (ماهیان دریاهای شیرین و دریاهای شور و تلخ) تناول کنید”
دانش بشری با اهتمامی که به شناخت ماهیان داشته، به برخی از اسرار آنها پی برده است. از جمله ماهیان دریاهای شیرین، قادر نیستند در دریاهای شور زیست کنند و بر عکس. قرآن از بزرگترین انواع ماهیها با لفظ “حوت” یاد کرده است که به سلطان دریا معروف است. همان حیوانی که حضرت یونس (ع) را بلعید “فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ” (3 -36)
“ماهی دریا او را به کام فرو برد و مردمان هم ملامتش می‌کردند”
وزن این ماهی با وزن ده فیل عظیم‌الجثه برابری می‌کند و به هنگام تولد چهار تن وزن دارد و به خلاف سایر ماهی‌ها و حیوانات دریایی مانند ما انسان‌ها از هوای آزاد جو تنفس می‌کند و در هر دمی حجمی از هوا را استنشاق می‌کند که قادر است 50 دقیقه زیر آب بماند و خداوند، سوراخهای بینی‌اش را به گونه‌ای آفریده که به آسانی بتواند از هوای سطح آب استفاده کند و با گشودن دهان نیز آب به ریه‌هایش نمی‌رود. هنگام تنفس، فواره‌ای از آب را در سطح دریا به نمایش می‌گذارد که راهنمای صیادان می شود تا او را به دام کشند.
عنبر که ماده‌ای خوشبو و گرانبها و اساس صنعت عطرسازی است، از این حیوان گرفته می شود و از روغن آن برای انواع داروها استفاده می‌کنند. (36)

زنبور عسل، امتی، مجتمعی و عالمی
 

خداوند سبحان در قرآن کریم بیان فرموده‌اند که: “جنبندگان، حشره‌ها و پرندگان همگی گروه‌هایی هستند مانند گروه انسان‌ها”:
“وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم” (1 -37)
بدانید که هر جنبده‌ای در زمین و هر پرنده‌ای که به دو بال در هوا پرواز می‌کند، همگی طایفه‌ای مانند شما نوع بشرند. در میان این گروه‌ها، خداوند عنایت ویژه‌ای به زنبور عسل دارد؛ سوره‌ای از قرآن به نام زنبور عسل اختصاص یافته و شفای هر دردی است این حشره با کوچکی حجمش، نشانه‌ای بزرگ از عظمت پروردگار و زیبایی صنع اوست تا اینکه، خردمندان از آن عبرت آموزند. (37)

وحی خداوند به زنبور عسل
 

در آیه 68 و 69 از سوره نحل (16) “وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ”.
خداوند به زنبور عسل وحی کرد که در کوه برای خودت خانه درست کن و در درخت و در آنچه آسمان‌ها برافراشته می‌کنند و بالا می‌برند ـ مثل ساختمان‌ ـ و از همه میوه‌ها بخورد و راههایی را که خدا برایت هموار کرده بپیما. از شکم این زنبور عسل نوشابه‌ای رنگارنگ بیرون می‌آید که در آن شفا و درمان هست برای مردم، بحث فعلاً، بحث ما در مورد عسل و زنبور نیست. فقط “أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ” منظور نظر ماست، خدا به زنبور وحی فرستاد که آنجا خانه بگیر و برو از این میوه‌ها بخور بعد خداوند به دنبال آن، این نظام را فراهم کرد که از این وضع عسل به وجود بیاید، این وحی یعنی چه؟
اولاً: فرستنده خداست، ولی گیرنده زنبور عسل است. این وحی چه معنی دارد؟ می‌دانیم که این وحی عبارت است از آن پیام الهی که به صورت هدایت غریزی در زنبور عسل و در همه حیوانات دیگر هست اینجا هم قرآن این طور اشاره می‌کند که به او گفتیم اولاً خانه در جاهای بالا بگیر. و دیگر آنکه گفتیم از همه میوه‌ها بخور، و راههای همواری را که خداوند برایت فراهم کرده بپیما، این اشاره است به هموار بودن راه، به نحوی که راه را گم نمی‌کند و به مانع بر نمی‌خورد می گوید اینها را ما به زنبور عسل به صورت وحی فهماندیم. بنابراین وحی دهنده خداست اما وحی گیرنده زنبور عسل است. (38)

قرآن و مکالمه ی مورچگان
 

مورچه در شمار یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی است که قرآن کریم به آن عنایت داشته و در آیات محکم خود، نام آنها را جاودانه ساخته و آفریدگار سبحان قدر مورچه را چنان بالا برده که سوره‌ای از قرآن را به نام (سوره نمل) اختصاص داده و بر این نکته تأکید کرده که گروه مورچگان بین خود، زبانی برای مخاطب و گفت‌وگو دارند.
قرآن کریم فرموده است: (قَالَتْ نَمْلَهًٌْ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ) (1 -39)
موری چون جلال سلیمان و سپاه عظیم آنان را مشاهده کرد و گفت: ای موران! همه به خانه‌های خود برگردید. مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته، شما را پایمال کنند. از عبارت “قَالَتْ نَمْلَهًٌْ” استفاده می شود که سخن گفتن مورچه به حرف زدن بوده و نه به اشاره‌ها و حرکتها، به دلیل قول حق تعالی “فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا” (2 -39)
“سلیمان از گفتار مور بخندید”.
ـ قرآن کریم ثابت کرده که کائنات، جملگی خدای عزوجل را تسبیح می‌گویند. آفریدگارشان و کسی که آنها را ایجاد کرده و از عدم به وجود آورده است. تا آنان را زنده ساخت دلیل این قول، سخن خداوند سبحان است: “أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ” (3 -39)
آیا تسبیح جزء سخن است به کلامی که نمی‌داند آن را جزء کسی که فهم‌ها را ابداع نمود. از آیه کریمه، ثابت می شود که تسبیح پرنده زمانی است که پرهایش را می‌گشاید و این حالتی است حاکی از تضرع و خشوع او. در اثنای تسبیح‌گو این که در مقابل عظمت و جلال خداوند از روی اجلال و تعظیم خم می شود. از آیه دو معنا فهمیده می شود:
نخست: این که خداوند متعال صلاه و تسبیح کائنات را جملگی می‌داند، هر نوع که باشد با هر نوع حجم و موقعیت و زبان و عدد.
دوم: اینکه خدای سبحان به جمله کائنات الهام کرده که چگونه او را تسبیح گویند؟ و جمیع آنها را بر حسب انواع و اجناسشان به زبان تسبیحی که مورد رضایت او می باشد ارشاد فرموده است، دلیل این مطلب همان که در قرآن اقرار فرموده است (کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ)
همان گونه که در قرآن ثابت کرد، مورچه بر سطح زمین و احیاناً در داخل آن زندگی می‌کند ولی پس از ترسیم حدود جغرافی و از طریق ایجاد محلی که به وادی مورچگان شناخته می شود و مسکن آنها در آن ساخته شده با نظام هندسی و معماری عجیبی که عقل و فکر بشر در تحیر می‌ماند.
از وادی مورچگان قرآن کریم این گونه یاد کرده است:
(حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ) تا آنجا که به وادی مورچگان رسید”
پس ثابت شد که مورچه مانند سایر جانورانی که بر روی زمین زندگی می‌کنند، زندگی می‌کند ولی در محدوده یشناخته شده خود که به وادی موسوم است، مثل محدوده یشناخته شده دولتهای امروزی، از نص قرآن کریم استفاده می شود که زبان این حیوان از کلمات و جملات و جواب در تخاطب تشکیل شده است.
(فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا)
“سلیمان از گفتار مور خندید” وادی نمل به سرزمین آبادی می‌ماند که آشیانه‌های فراوانی را در بر گرفته و تشکیل دهنده ی لانه مورچگان است. (39)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۸
ندا حقانی شمامی