کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

صدف:

#داستان_نمازی|داستانی جذاب از مقید بودن دو خواهر به هم چسبیده«لاله و لادن »


توی ماشین نشسته بودم و سرم را به پنجره‌ی نیمه‌باز تکیه داده بودم‌. هدفون توی گوشم بود و موسیقی تلفن همراه با بلند‌ترین صدای ممکن پرده‌ی گوشم را تکان می‌داد‌.


ناگهان صدای موسیقی توی گوشم قطع شد‌. با تعجب تلفن را روشن کردم‌. باطری گوشی تمام شده بود‌! به اجبار هدفون را  از گوشم در‌آوردم و به صحبت‌های خسته‌کننده‌ی رادیو گوش دادم‌.


پدرم تند می‌راند و سعی می‌کرد به سختی خودش را از میان ترافیک رد کند‌. فرمان را چرخاند و ماشین را به سمت دیگر خیابان هدایت کرد‌؛ امّا ماشین‌های سمت راست سرعت‌شان بیش‌تر شد و ما پشت چراغ قرمز گیر کردیم‌.


از رادیو صدای گوش‌خراشی بلند شد‌. پدر با عصبانیت کانال دیگری را انتخاب کرد‌.


گوش‌هایم تیز شد‌. بحث جالبی بود‌. گوینده‌ی رادیو داشت از لاله و لادن می‌گفت‌. همان دو خواهر دوقلوی به هم چسبیده‌.


با دقت گوش کردم‌. گوینده گفت‌: «امروز می‌خواهم یک خاطره از لاله و لادن برای شما تعریف کنم‌. خاطره‌ای که شاید برای همه‌ی شما شنوندگان محترم جالب و شنیدنی باشد‌.

روزی لاله و لادن برای سخنرانی به دانشگاه می‌روند‌. وقتی که اذان در دانشگاه پخش می‌شه، لاله و لادن به نماز‌خونه‌ی دانشگاه می‌رن‌. چادر نسبتاً بزرگی سرشون می‌کنند و شروع به نماز خواندن می‌کنند‌. دانشجوهای دانشگاه با تعجب از پنجره‌ی نمازخونه این دو خواهر را تماشا می‌کنند که به سختی به رکوع می‌روند‌، سجده می‌کنند و تشهد می‌خوانند‌. در بین دانشجو‌ها پسری که مثل خیلی از انسان‌ها به نماز اعتقاد چندانی نداشت‌، بعد از نماز پیش آن‌ها میره و با عصبانیت از اون دو خواهر می‌پرسه‌: «برای چی نماز می‌خونید‌؟ برای تمام این سختی‌ها و بدبختی‌هایی که خدا بهتون داده‌!»

لادن تبسمی می‌کنه و می‌گه‌: «خوب چرا به بدبختی بزرگ‌تر از این فکر نمی‌کنی‌؟ مثلاً اگر یکی از ما سرطان داشت‌، می‌دونی چه‌قدر ما بد‌بخت‌تر از الآن می‌شدیم؟»


امّا اون پسر انگار هنوز قانع نشده بود و گفت‌: «ولی من هنوز هم دلیل کار شما رو نمی‌فهمم‌؟»


لاله گفت‌: «خب بذار یک جور دیگه برات توضیح بدم‌. تو چرا نماز نمی‌خونی‌؟»

پسر با عصبانیت گفت:« برای چی باید نماز بخونم؟»


لاله اون موقع جوابی به اون پسر داد که باعث شد برای همیشه متحول بشه و رو خدای خودش حساب دیگه‌ای باز کنه‌.


اون گفت‌: «شاید برای این که سرت به سر داداشت نچسبیده‌!»

- بیایید برای شادی روح این دو بزرگوار فاتحه‌ای بخونیم‌!


و بعد موسیقی محزونی پخش شد... با خودم گفتم‌: «چه شد که باطری گوشی من تمام شد‌؟ چه شد که پدرم کانال را عوض کرد و چه شد که گوینده از لاله و لادن و نمازشان گفت و این که دو خواهر دوقلوی به‌هم‌چسبیده از هفت سالگی هیچ نمازی را قضا نکرده‌اند‌!»

پدر بالأخره توانست ترافیک سنگین را پشت سر بگذارد‌. سرم را از پنجره بیرون آوردم‌. باد با مهربانی صورتم را نوازش کرد‌.


با خودم گفتم‌:«جانمازم کجاست‌؟»



🙏با معرفی ما به دوستان خود ، رسانه ی مروج فرهنگ‌ متعالی‌نماز باشید👇👇👇


🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAEJoP-nbHrOdS5-WuA

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۵
ندا حقانی شمامی


نقل شده است وقتی که انوشیروان بر بزرگمهر؛ وزیر باتدبیر خود خشم نمود بر او تنگ گرفت و او را به زندانی تاریک افکند. دستور داد که جام   زبر و خشن بر وی بپوشانند و با غل و زنجیر دست و پایش را ببندند و روزی دو قرص نان جو و یک جام آب و مقداری نمک به او بدهند و به جاسوسان خود سپرد هر سخنی که حکیم گفت، شاه را از آن سخن آگاه سازند.

فرآوری: زهرا اجلال - بخش قرآن تبیان
غم

حکیم مدتی بر حال سخت و تنگی ماند و ابداً سخنی بر زبان نیاورد و لب به شکایت و جزع باز نکرد و به هیچ وجه از کسی استعانت نطلبید.
انوشیروان جمعی را فرستاد که با او گفتگو کنند و از احوالش جویا شوند و هرچه شنیدند بی کم و کاست، به شاه برسانند. آنها نزد حکیم رفته و گفتند: چندی است که در محنت و غم، روزگار می گذرانی اما با این حال چرا رنگ چهره ات مانند روز نخست است و هیچ تغییری نکرده و ضعفی در تو مشاهده نمی شود، حکمتش چیست؟
حکیم گفت: این مقاومت و تحمل به خاطر معجونی است که برای خود درست کرده ام و دائماً از آن استفاده می کنم و در اثر آن مانند روز نخست هستم.
آنها سوال کردند اجزای آن معجون چیست؟
در ادامه به اجزای این معجون مقوی و البته کاربردی برای زندگی های امروز با توضیحاتی جزیی تقدیم می شود.

1- اعتماد، توکل و اطمینان بر کرم خداوند

 از نشانه  های اعتقادی و فکری فرد راضی که در عمل و زندگی او بروز می  کند داشتن زهد است یعنی به آنچه از دست می  دهد یا مصیبتی که به او می  رسد اظهار افسوس نمی  کند و ناامید و افسرده نمی شود و در مقابل، برای امور دنیوی و نعمت  های آن خوشحال و بهت زده نمی  شود

حکیم گفت: نخستین جزء آن اعتماد، توکل و اطمینان بر کرم خداوند است
خداوند در قرآن کریم می فرماید: قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُوْمِنُونَ (51، توبه) بگو هرگز ما را جز آنچه  خدا برایمان  نوشته  نخواهد رسید. او سرپرست  ماست ؛ و همه  مومنان  باید تنها بر خدا توکل کنند.
در روایتی امیر مومنان (علیه السلام) فرمود: . . . مَن تَوَکَّلَ عَلَیهِ کَفاهُ . . . هر کس بر او توکل کند ، خدا او را کفایت می کند . . .

2- راضی به رضای خدا

حکیم گفت: جزء دیگر این معجون، رضا به قضای خداوند و اینکه آنچه مقدر باشد خواهد شد، می باشد

نشانه های انسان های راضی

1- از نشانه  های اعتقادی و فکری فرد راضی که در عمل و زندگی او بروز می  کند داشتن زهد است یعنی به آنچه از دست می  دهد یا مصیبتی که به او می  رسد اظهار افسوس نمی  کند و ناامید و افسرده نمی شود و در مقابل، برای امور دنیوی و نعمت  های آن خوشحال و بهت زده نمی  شود. (تفسیر موضوعی قران کریم ، آیة الله جوادی آملی ، ج 11 ، صص 376-381؛ اشاره به آیه 23 حدید)
2- چنین فردی با آرامش خاطر و اعتماد به نفس زندگی می کند (اشاره به آیات آخر سوره فجر: یَأَیَّتهُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ (27) ارْجِعِى إِلىَ  رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً (28)؛همچنین ر.ک: نهج البلاغه ،حکمت 273) و در تمام اختلاف  های فکری، اخلاقی، حقوقی و ... تسلیم حکم خدا و رسول اوست. (سوره نساء ، آیه 65؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم ، آیة الله جوادی آملی ، ج 11 ، صص 379-380)
3- این فرد هیچ وقت طمع  نمی ورزد و حسادت نمی کند. (پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه ، ج 2 ، صص 43و44)
 4- غصه روزی نمی خورد اگر چه اهل تلاش و کوشش است. (ر.ک: نهج البلاغه ابن ابی الحدید حکمت 273 و فرهنگ معارف نهج البلاغه ج 2 ص 793)
5- همیشه شکر گزار نعمت های خدا خواهد بود. (سوره نمل آیه 19؛ سوره زمر آیه 7؛ سوره أحقاف آیه 15؛ سوره فتح آیه 29)
6- از دیگر نشانه  های این فرد که در برخورد و تعامل با انسان  ها از اهمیت فوق العاده  ای برخوردار است آن که در غیر رضای خدا خشمگین نمی شود و برای رضای خدا دوست می دارد و دوست انتخاب می  کند. (ر.ک: سوره فتح آیه 29؛ سوره مجادله آیه 22 ؛ سوره ممتحنه آیه 1)
7- انفاق در راه خدا بدون هیچ چشم داشت و حتی توقع تشکر نیز از علایم رفتاری آنهاست. ( ر.ک: سوره لیل آیات 18 تا آخر)

3- مهمترین موارد آزمون و امتحان در زندگی

دیگر نشانه  های این فرد که در برخورد و تعامل با انسان  ها از اهمیت فوق العاده  ای برخوردار است آن که در غیر رضای خدا خشمگین نمی شود و برای رضای خدا دوست می دارد و دوست انتخاب می  کند

سومین جزء این است که استقامت و پایداری را بهترین چیز برای امتحان یافتم.
در حقیقت انسان موفق کسی است که در برابر طوفان های بزرگ که روزی در زندگی هر فردی شروع به وزیدن می کند تحمل داشته باشد و سستی و ضعف به خود راه ندهد :فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی  سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ :و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید، سستى نورزیدند و ناتوان نشدند؛ و تسلیم [دشمن ] نگردیدند و خداوند، شکیبایان را دوست دارد. ( 146بقره))
گاهى دنیا درها را به روی ما می  بندد و به ظاهر همه پنجره  های امیدمان را قفل می  کند. اگر یاد بگیریم همه اتفاقات عالم را به فال نیک گرفته و صبر داشته باشیم، می  بینیم بعضی مواقع باید شکرگزار بسته بودن درها و قفل بودن بعضی پنجره  ها باشیم.

4- از این ستون به آن ستون فرج است

امید نجات از سختی و فشار و اینکه از این ساعت تا ساعت دیگر و از این ستون تا ستون دیگر فرج است، جزء دیگر معجون موفقیت حکیم داستان ما می باشد.
در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است
قرآن در این زمینه می فرماید: وَلاتایئَسُوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّهُ لا یَایئَسُ مِن رَوُحِ اللهِ اِلا القَومُ الکافِروُنَ: و از رحمت بی منتهای خداوند نومید نشوید به درستی که ناامید نمی شوند از رحمت خداوند جز کافران.

گاهى دنیا درها را به روی ما می  بندد و به ظاهر همه پنجره  های امیدمان را قفل می  کند. اگر یاد بگیریم همه اتفاقات عالم را به فال نیک گرفته و صبر داشته باشیم، می  بینیم بعضی مواقع باید شکرگزار بسته بودن درها و قفل بودن بعضی پنجره  ها باشیم


در روایتی زیبا داریم که: جوانی گریان خدمت آقا رسول الله صلی الله علیه وآله می رسد. حضرت می فرمایند: چرا گریانی، جوان عرض می کند چرا گریان نباشم در حالی که  گناهی بزرگ مرتکب شده ام و خداوند آنرا نمی آمرزد و من در آتش خواهم سوخت، حضرت می فرمایند: مشرک شده ای به خداوند، گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند متعال می آمرزد آنرا جوان عرض می کند گناه من از کوه، زمین، آسمان و ستارگان هم بزرگتر است.
حضرت می فرماید: گناه تو بزرگتر است یا خداوند. جوان عرض می کند خداوند متعال. حضرت فرمودند: گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند بزرگ و مهربان آن را می آمرزد.
حتی خداوند در سوره فرقان آیه 70 می فرماید: «کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار نیکو کند، خداوند، بدی های آنان را به نیکی ها مبدّل می کند»
با وجود داشتن چنین خدایی که نه تنها بدی ها را می بخشد بلکه آنها را تبدیل به خوبی می کند آیا ناامیدی صحیح است؟!
یادمان نرود که شیطان از راه ناامیدی بر شما وارد شده است و از این راه می خواهد انسان ها را گمراه کند.

5- خیلی ها از من گرفتارترند

توجه به افرادی که کارشان سخت تر از من است و از من گرفتارترند مرا تسکین می دهد.

فرستادگان شاه سخنان حکیم را به شاه رساندند، شاه چون این سخنان را شنید دستور داد او را از زندان آزاد کردند و دوباره به او مقام بالایی داد. (منتهی الآمال، ج 2، ص 375؛ قسمت زندگانی امام دهم. سفینه البحار، ج 2، ص 3)
آن دل که تویی در وی، غمخانه چرا باشد
چون گشت ستون مسند، حنانه چرا باشد
غمخانه دلی باشد، کان بی خبر است از تو
چون جای تو باشد دل، غمخانه چرا باشد
بیگانه کسی باشد، که  او باتو نباشد یار
آن کس که تو اش یاری، بیگانه چرا باشد (اشعار از: فیض کاشانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۴۳
ندا حقانی شمامی


قرآن را بر دیگر سخنان رفعتی است که در وصف نمی‎گنجد و آنها را قیاس با قرآن نتوان نمود همچنان که نه مخلوق را با خلق می‎توان سنجید و نه افعال آنان را با فعل خدا می‎توان مقایسه کرد:

قران

«فَضْلُ الْقُرآنِ عَلی سائِر الکَلام کَفَضْل اللهِ عَلی خَلْقِهِ».[1]

«اِنَّ کَلامَ الباری سُبحانَهُ لایَشْبَهُ کَلامَ الخَلْقِ کَما لایَشْبَهُ أفعالُهُ أفعالَهُم»[2]

مگر نه اینکه قرآن تجلّیِ خاصِ خداوند سبحان می‎باشد بی‎آنکه به چشم بصر بتوان مشاهده کرد، و به چشم بصیرت به کُنهِ ذاتش پی برد:

«فَتَجَلّی لَهُم سُبْحانَهُ فی کِتابِهِ مِنْ غَیْرِ اِنْ یَکُونُوا رَأوْهُ بِما أراهُم مِنْ قُدْرَتِهِ».[3]

تجلّی اعظمی که ملموس‎ترین و مشهودترین شهود و حضور را جلوه‎گر است:

«اللّهُمَّ اِنّی أسئلُکَ بِالتَّجلّیِ الأعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنْ الْشَهْرِ المُعَظَّمِ».[4]

از این رو، آنکه شوق دیدار معشوق بسر می‎پروراند و در هوایِ وصالش، شب را به صبح می‎رساند و از درد هجران و لذتِ حضور به سجده در آمده، مُهر از رازِ دل برگرفته، عقده‎ها را گشوده، در خلوتِ انسِ محبوب به نجوا در آمده است و گریان و نالان درمانِ درد می‎جوید و سکونت در جوارش را مسئلت می‎نماید.[5]

امام علی(ع):

فریادگری در روز قیامت ندا می‎کند: «بهوش باشید هر کِشتکاری در کِشته خود و عاقبت عملش گرفتار است مگر کشتکاران قرآن(اهل تدبر در قرآن)

و آنکه در بازار پرغوغای زندگی، بهشت برین را بر متاع فانی ترجیح داده، چشمِ امید به نعمت ابدی دوخته است.

و آنکه از خوفِ غضبِ الهی، از لذتِ حرام، دست شسته، به انتظار عفو و مغفرت الهی نشسته است،[6] همه و همه باید بسوی قرآن شتاب گیرند تا بقدرِ توان از سفرة گسترده الهی بهره‎مند گشته، مطلوبِ خویش را بدست آورند:

«اَلا مَنِ اشْتاقَ اِلی اللهِ فَلیَسْتَمِعْ کَلامَ اللهِ».[7] (ص)

(آگاه باشید هر که شوقِ دیدار خدا دارد پس به سخن خدا (قرآن) گوش فرا دهد).

«اذا أحَبَّ أحَدُکُم اَنْ یُحدِّثَ رَبَّه فَلْیَقرءِ القُرآنَ».[8] (ص)

(هرگاه یکی از شما عشق و علاقه داشت که با پروردگارش سخن تازه کند پس قرآن بخواند).

«القرآنُ مَأدُبَةُ اللهِ فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأدُبَتِهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ».[9]

(قرآن سفره گسترده الهی است پس به تعلیم از سفره گسترده‎اش بقدر توان برگیرید).

به پیام ملکوتی قرآن ناطق، علی ـ علیه السّلام ـ ، گوش فرا دهیم که چه زیبا از عظمت قرآن و ضرورت انس و تدبر در آن، سخن می‎گوید:

«وَ أعلَمُوا أنَّ هذا الْقُرآنَ هُو النّاصِحُ لا یَغشُّ وَ الْهادِی الْذّی لا یُضِّلُ وَ الْمُحدِّثُ الْذی لا یَکْذِبُ وَ ما جالَسَ هذا الْقُرآنَ أحَدَ الّا قامَ عَنْهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ؛ زیادَةٍ فی هُدیً اَوْ نُقْصانٍ فی عَمیً».

(آگاه باشید که این قرآن یگانه خیرخواهی است که تقلب و خیانت نمی‎کند و هدایتگری است که گمراه نمی‎نماید و سخنگویی است که دروغ نمی‎گوید، هیچ کس هم نشین با این قرآن نگشت مگر اینکه از کنار قرآن با افزایشی و یا کاهشی برخاست، افزایشی در هدایت و یا کاهشی از کوری و ضلالت).

«وَ اعْلَمُوا أنَّه عَلی أحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ، وَ لا لأحَدٍ قَبْلَ الْقُرآنِ مِنْ غِنیً، فَاستَشْفُوا مِنْ أدْوائِکُمْ، وَ استَعینُوا بِهِ عَلی لأوائِکُم فَإِنَّ فیه شِفاءً مِنْ أکْبَرِ الداءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ الْنِفاقُ وَ الْغَیُّ وَ الْضَلال.

فَاسألُوا اللهَ بِه وَ تَوجَّهُوا إِلیه بِحُبِّهِ، وَ لا تَسْألُوا بِهِ، إنَّهُ ما تَوجَّهَ الْعِبادُ إِلیَ اللهِ بِمِثْلِهِ».

(و آگاه باشید که برکسی از پسِ قرآن فقری نخواهد بود و نه برای کسی قبل از قرآن غنایی حاصل است پس به جهت دردهایتان، از قرآن بهبودی طلب نمایید و بواسطة قرآن بر سختیها یاری جویید، چرا که در آن شفایی است از بزرگترین دردها، و آن کفر است و نفاق و تباهی است و ضلالت، پس بواسطة قرآن ازخدا درخواست کنید و با عشق به قرآن بسویش روی آورید و با آن از خلقش چیزی نخواهید چرا که بندگان (تاکنون) با چیزی همانند قرآن بسوی خدا روی نیاورده‎اند).

وَاعْلَمُوا أنَّه شافِعٌ مُشَفَّعٌ، و قائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ أنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرآنُ یَومَ القیامَةِ شُفِّعُ فیه، وَ مَنْ محَلَ بِهِ الْقُرآنُ یَوْمَ الْقِیامَةِ صُدِّقَ عَلَیه، فإنَّه یُنادی مُنادٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «ألا کُلُّ حارِثٍ مُبْتَلیً فی حَرْثِهِ وَ عاقِبَةِ عَمَلِه غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرآنِ».

(و آگاه باشید که او شفاعتگری است مورد قبول و گوینده‎ای است مورد تصدیق، و بی‎شک هر که را قرآن در روز قیامت شفاعت کند بی‎درنگ پذیرفته خواهد شد و از هر که قرآن شکایتی نماید بلافاصله تأیید خواهد گشت چرا که فریادگری در روز قیامت ندا می‎کند: «بهوش باشید هر کِشتکاری در کِشته خود و عاقبت عملش گرفتار است مگر کشتکاران قرآن(اهل تدبر در قرآن)»).

«فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أتْباعِهِ وَ استَدِلُّوهُ عَلی رَبِّکُم وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلی أنْفُسِکُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیْه آرائکُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فیهِ أهْواءَکُم».[10]

(پس از کشتکاران و پیروان قرآن باشید و از آن بسوی پروردگارتان رهنمایی طلب کنید و از آن بر جانتان خیرخواهی جویید و در برابر نظراتتان را متّهم نمایید و در حوزة قرآن امیالتان را خیانتکار تلقی کنید).

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خطبه‎ای جامع، حقیقت دنیا و جایگاه قرآن و شأن و مقامش را بیان می‎کند:

«أیُّها الناسُ إنَّکُم فی دارِ هُدْنَةٍ وَ أنْتُم عَلی ظَهْر سَفرٍ وَ الْسَّیْرُ بِکُم سَریعٌ وَ قَدْ رَأیْتُم اللَّیْلَ وَ الْنَهارَ و الْشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یُبْلیانِ‌ کُلَّ جَدیدٍ و یُقَّرِبانِ کُلَّ بَعیدٍ و یَأتیانِ بِکُلِّ مَوْعُودٍ فَأعِدُّوا الجَهازَ لِبُعْدِ الْمَجاز.

قالَ: فَقامَ مِقْدادُ بْنُ الْأسْوَدَ فَقالَ یا رَسُولَ اللهِ، وَ ما دارُ الْهُدْنَة؟

فَقالَ: دارُ بَلاغٍ وَ انقِطاعٍ، فَإِذَا التَبَسَتَ عَلَیْکُمْ الْفِتَنُ کَقِطَعِ الْلَّیَلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرآنِ فَإنَّهُ شافِعٌ مُشَفَّع‏ٌ و ما حِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ مَنْ جَعَلَهُ أمامَهُ قادهُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ إِلَی الْنارِ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ، وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظاهِرُهُ حُکْمٌ وَ باطِنِهُ عِلْمٌ، ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنهُ عمیقٌ، لَه تخُومٌ وَ عَلی تُخُومِهِ تُخُومٌ، لا تُحْصی عَجائِبُهُ وَ لا تُبْلی غَرائِبُهُ، فیهِ مَصابیحُ الْهُدی وَ مَنارُ الْحِکْمَةِ وَ دَلیلٌ علی الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الْصِّفَةَ فَلْیُجْلِ جالٍ بَصَرَهُ وَ لْیُبْلِغِ الْصِّفَةَ نَظَرهُ، یَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ یَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإنَّ الْتّفکُرَ حَیاةُ قَلْبِ الْبَصیرِ، کَما یَمْشِی الْمُسْتَنیرُ فی الْظُلُماتِ بِالْنُورِ، فَعَلَیْکُم بِحُسْنِ الْتَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ الْتَّرَبُّصِ».[11]

(ای مردم شما در خانة صلح و آرامش بسر می‎برید در حالیکه بر پشت مرکب سفر قرار گرفته‎اید و حرکت دادن شما با سرعت انجام می‎پذیرد و بی‎شک شب و روز و خورشید و ماه را دیده‎اید که هر تازه‎ای را کهنه و هر دوری را نزدیک و هر موعودی را محقق می‎گردانند؛ پس وسایل سفر را جهتِ دوری مسیر گذر مهیّا سازید.

پس مقداد بن أسود برخاست و گفت: ای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ خانه صلح و آرامش (دارهدنة) چیست؟

فرمودند: خانة کسب توشه برای رسیدن به مقصد و منقطع شدن از دنیاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۵۹
ندا حقانی شمامی

استماع قرآن کریم

استماع قرآن از جمله موضوعاتی است که قرآن کریم به آن پرداخته و در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است، در این مقاله به اهمیت و استحباب استماع قرآن می‌پردازیم.

تلاوت روزانه قرآن در موسسه تبیان دفتر قم

مفهوم استماع

«استماع» مصدر باب «استفعال»، مشتق از «سمع» است. «سمع» عبارت است از: «حسن شنوایی در گوش که صداها را درک می‌کند»، (1) و «سماع» یعنی، صرف شنیدن هر چند بدون اراده باشد، اما «استماع» گوش سپردن همراه با پذیرش قلبی است که بدون اعمال اراده حاصل نمی‌شود.

«انصات» نیز نوعی گوش فرا دادن و خاموشی و سخن نگفتن در هنگام شنیدن است و به دیگر سخن، «انصات» مترادف کلمه«سکوت» است که مقدمه استماع و گوش دادن به شمار می‌رود. در واقع «انصات» همان سکوت جهت استماع است، (2)

 

مراد از استماع قرآن کریم

«استماع» و «انصات» از جمله آدابی است که باید در مجلس قرائت قرآن رعایت شود، و این امری است که قرآن، خود، آن را توصیه می‌کند:

«وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (3) هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید؛ شاید مشمول رحمت خدا شوید.»

اینکه در آیه شریفه «انصات» با «استماع» همراه شده، تاکیدی است بر سکوت ظاهری و تذکر به تامل؛ زیرا «استماع» بدون سکوت ظاهری امکان ندارد. بنابراین «استماع» و «انصات» گوش فرا دادن به همراه سکوت ظاهری و تمرکز بخشیدن به قوه فکر و اندیشه، جهت تامل و دریافت پیام قرآنی است.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه می‌فرماید: «انصات»، سکوت توام با استماع است، و بعضی گفته‌اند: به معنای استماع با سکوت است و معنای «انصت الحدیث و انصت للحدیث» این است که به حدیث گوش می‌داد، در حالی که سکوت کرده بود. و «انصته غیره» یعنی دیگری به سخن او گوش داد و «انصت الرجل» یعنی ساکت شد؛ پس معنای جمله مورد بحث، این شد: گوش فرا دهید به قرآن و ساکت شوید. (4)

مقصود از «استماع قرآن» استماع با خصوصیات ویژه‌ای است که یک دگرگونی روحی و معنوی در انسان ایجاد کند و چنین استماعی است که مورد سفارش قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بوده، و آثار پر برکتی به همراه دارد.

خاموشی و سکوت در هنگام استماع قرآن، از جمله آداب محفل قرآنی است که توجه و تدبر در آیات الهی را به دنبال دارد، و موجب رقت قلب و انقلاب روحی و خوف توام با گریه و زاری است. قرآن در این باره می‌فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاء وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (5) خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرر دارد (با تکراری شوق‌انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند، می‌افتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا می‌شود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!»

قرآن کریم در جای دیگر، انقلاب روحی و معنوی عالمان مسیحی (اهل تواضع و آخرت طلب) را در پی استماع قرآن چنین تشریح می‌فرماید: «و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا امنا فاکتبنا مع الشاهدین (6) و هر زمان، آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده، بشنوند؛ چشم‌های آنها را می‌بینی که (از شوق،) اشک می‌ریزد، به خاطر حقیقتی که دریافته‌اند، آنها می‌گویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!»

البته مقصود از «استماع قرآن» استماع با خصوصیات ویژه‌ای است که یک دگرگونی روحی و معنوی در انسان ایجاد کند و چنین استماعی است که مورد سفارش قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بوده، و آثار پر برکتی به همراه دارد.

تلاوت و ندبر در قرآن

اهمیت استماع قرآن کریم

یکی از بحث‌ها و موضوعات بسیار مهم، موضوع «اهمیت استماع قرآن» است. از جمله نکات قابل توجهی که کمال اهمیت این موضوع را بیان می‌دارد، حکمت و فلسفه حکمی است که فقها از آیه شریفه «وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ » (7) در باب «استماع قرائت امام در نماز جماعت» استفاده می‌کنند. فقها با استناد به همین آیه شریفه، استماع «حمد» و «سوره» را که امام جماعت قرائت می‌کند، بر مأمومین واجب می‌دانند؛ زیرا در نماز تنها «حمد» و «سوره» جزء قرآن است و بقیه ذکرهای نماز جزء قرآن نیست، هرچند محتوای آن ذکرها در قرآن و روایات وجود دارد؛ از این رو، از میان همه ذکرهای نماز، حکم وجوبی استماع فقط در مورد «حمد» و «سوره» است؛ البته تا آنجایی که صدای امام جماعت شنیده می‌شود؛ ولی جایی که رعایت اخفات لازم است گفتن ذکرهای مستحبی در حال قرائت امام، آن هم کسی که صدای امام را نمی‌شنود، توصیه شده است.

خلاصه، چه در نمازهای «جهریه» و چه نمازهای «اخفاتیه» تا جایی که صدای امام شنیده می‌شود، کسی حق گفتن ذکر دیگری را ندارد و باید قرائت امام را استماع نماید. این حکم با همه فروع ذکر شده، بیانگر اهمیت استماع قرآن از نظرگاه خود قرآن است.

شایان توجه است که چه حکم وجوبی استماع قرآن در نماز جماعت و چه حکم استحبابی آن در غیر نماز، از همین آیه شریفه «و اذا قری القرآن فاستمعوا له...» و با استفاده از روایات به دست می‌آید.

همچنین زراره می‌گوید: از حضرت امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «در نماز و غیر نماز برای قرآن، سکوت کردن و گوش فرادادن واجب است و هنگامی که در نزد تو قرآن خوانده شود، سکوت و گوش فرادادن بر تو واجب و لازم است.» (8)

 

تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

برگرفته از : صاحب‌علی محبی


پی نوشت‌ها:

1- مفردات الفاظ القرآن، ماده: «سمع»: «السمع قوه فی الاذن به یدرک الاصوات».

2- همان، ماده: «صوت».

3- اعراف 204.

4- المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 382؛ ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311.

5- زمر 23.

6- مائده 83.

7- اعراف 204.

8- تفسیر عیاشی، ج2، ص47، ح 132.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۱۳
ندا حقانی شمامی