کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان



به دلیل ویژگی های جوان و بحران هایی که او با آن مواجه است، ارتباط با جوان امری چندان ساده و آسان نیست . منظور از ارتباط سخن گفتن با او یا شنیدن سخن او نیست ؛ زیرا سخن گفتن همیشه نشانه ی ایجاد ارتباط نیست و چه بسا ارتباط یکسویه پدید آورد. به همین دلیل مراد ما از ارتباط، ارتباط بین الطرفینی ، مداوم ، تأثیر گذار و نتیجه بخش است که بدون شناخت دنیای جوان امکان ناپذیر است.

جوان

از همین رو در بخش نخست این نوشته به خلقیات و بحران های جوان پرداخته شد تا با آشنایی کامل از روحیات، علائق و انگیزه ها و نیازهای جوان به ارتباط با او همت گماشته شود. در این بخش به برخی از راهکارهای ارتباط با جوان می پردازیم

درک موقعیت جوان

مهمترین راهکار برای ارتباط با جوان، شناخت و درک و دریافت درست موقعیت اوست. ما همواره به کسی که مشکل ما را جدی نمی انگارد یا رفتار ما را توجیه ناپذیر می شمارد، می گوییم «اگر به جای من بودی چه می کردی ؟»

این به جای من بودن یعنی درک موقعیت من که درک موقعیت، خود باعث می شود، رفتارهای فرد را بهتر تحلیل و تبیین نماییم . جوان نیز در موقعیت خاصی زندگی می کند. اگر بخواهیم با جوان صمیمی و مرتبط باشیم و رفتارهای وی را غیر عقلانی قلمداد نکنیم و مدام بر او خرده نگیریم ، باید از دریچه ی دنیای او به قضایا بنگریم .

شناخت نیازهای جوان و برآوردن آن

جوان نیازهای متفاوتی دارد. هر یک از نیازهای او به یکی از حوزه های شخصیتی او مربوط می شود. اگر جوان به محبت احساس نیاز می کند، این نشانگر آن است که در حوزه شخصیتی دچار احساس خلأ می باشد. نیازهای عاطفی یکی از اساسی ترین نیازهای اوست. هر یک از ما اگر نتوانیم سایر نیازهای جوان را برآورده سازیم، دست کم می توانیم از نظر عاطفه او را از احساس خلأ رهایی بخشیم . در هر صورت شناخت نیاز جوان و در صورت امکان برآوردن آن نیازها می تواند به ایجاد ارتباط با او مۆثر باشد.

سخن گفتن با جوان

خیلی ها با شنیدن واژه ی ارتباط به یاد حرف زدن می افتند؛ یعنی ارتباط و سخن گفتن را با یکدیگر مترادف می یابند و یا آن دو را با هم تداعی می کنند. در حالی که حرف زدن تنها بخشی از ارتباط است و شاید کم اهمیت ترین بخش ارتباط به حساب آید.

حال که سخن گفتن و شنیدن در ایجاد ارتباط تأثیر گذارند، باید در نحوه ی حرف زدن ، نحوه ی شنیدن، انتخاب کلمات، موقعیت گفتاری و شنیداری ، علائق مخاطب و هر چیزی که شنیدن را خوشایند و گفتن را دلپذیر می سازد، دقت کرد.

بسیاری از والدین و معلمان در نحوه ی سخن گفتن دچار مشکل هستند و از این رو مخاطبانشان یعنی فرزندان و فراگیران یا علاقه ای به شنیدن ندارند و یا به گونه ای می شنوند که با خواست و رضایت آنان همگون نیست.

گونه هایی از سخن گفتن که شنیدن را دشوار و نامبارک می سازد از این قرار است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۲۰:۴۹
ندا حقانی شمامی

آنچه که دشمن می کند

مقام معظم رهبری

برخی از شیوه‌های دشمن در مبارزه با نظام اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری :

در مـوضـوع دشـمـن شـنـاسـی، تـوجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتنداز؛

1. تحقیر فرهنگ اسلامی

دشمن به خوبی درک کرده است که اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آن‌ها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینه‌های استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را از جمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بی محتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تأکید کرد "درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از "ارزشهای اسلامی و انقلابی "، وظیفه اینجانب و مردم است که به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و قدرت تحلیلِ تحسین برانگیز، در صحنه حاضرند "

باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکند. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، آمریکاست و دشمن، صهیونیستها هستند

2. استفاده از روش‌های گوناگون تبلیغی

تـبـلیغات و جنگ روانی از کارآمدترین روش‌های دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از دست رفته خود در ایران است. رهبری می‌فرماید. " یکی ازتوطئه‌ها و تهدید‌های دشمن، ایجاد اختلاف بین و دردرون کشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیله‌ای که دشمن دراختیاردارد، این است که بین مسلمین اختلاف ایجاد کند "

3. ترویج آزادی وارداتی

از شیوه‌های دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیّات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشـاعـه بـی بـنـد و بـاری و فـساد) می‌باشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن اسلامی در (اندلس ) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام معظم رهبری معتقد است درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی درغرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. "درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوت‌های اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخی از زمینه‌ها دایره را از این محدودتر می‌کند و در بعضی از زمینه‌ها آن را گسترش می‌دهد و به اصطلاح طلبگی‌، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها مانظر غرب رابسیار محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیک به بی بند و باری می‌دانیم

ایشان می‌فرماید "یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیرسلطه انسان دیگر یا حکومت جبارنباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی که براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور می‌شود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست "

دشمن

4. تفرقه افکنی

از قدیمی ترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوه‌ها جهت مقابله با یک حکومت و در نهایت براندازی آن، ایجاد (تفرقه ) در بین اقشار گوناگون آن ملت می‌باشد.

دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.رهبری می‌فرماید. " استکبارتلاش می‌کند تک تک دولت‌ها و حکومت‌های اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا کند ووضع همین چیزی می‌شود که هم اینک درجهان اسلام وجود دارد "

5. ایجاد ناامنی و هرج و مرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۹
ندا حقانی شمامی


تاریخ بارگذاری : 1393/10/07 زمان : 05':27'' بازدید : 632 7 0

کلیپ سخنان رهبر معظم انقلاب پیرامون اهمیت دشمن شناسی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۶
ندا حقانی شمامی


حضرت

بخش سیاسی_از مباحث مهم در سیره امام علی(ع)، رفتار حضرت با دشمنان است. این بحث، هم از جهت دشمن‌شناسی و هم شیوه درست برخورد با دشمن را می‌آموزاند. امام علی(ع) با دشمنانی مواجه بود که پیامبر(ص) با این نوع دشمن مواجه نبود. پیامبر با کسانی مقابله کرد که با گفتار و رفتار خود زنده باد بت!! می‌گفتند اما امام علی(ع) با کسانی رو به رو بود که سابقه درخشانی در خدمت به اسلام داشتند! اهل عبادت و قرآن و شب زنده‌داری بودند؛ با این همه از روح مکتب بی‌خبر بوده و همین امور، زمینه‌ساز مقابله آنان با حکومت عدالت‌گستر مولا علی(ع) شد. امام علی(ع) در حقیقت با نفاق پنهان مواجه بود و پرواضح است که برخورد با این دشمن به مراتب سخت‌تر از برخورد با کفر آشکار است. بر این اساس است که امام علی(ع) برخورد با دشمنانی این چنین را از مفاخر خود برمی‌شمرد:

«ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احدٌ غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها؛ (1) مردم! این من بودم که چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرأت بر آن نداشت؛ بعد از آن که امواج فتنه همه جا گسترده بود و هاری آن فزونی یافته بود.»

حکومت حدوداً پنج ساله امیر مؤمنان علی(ع) با سه جریان مخالف مواجه بود:

1- جاه‌طلبان و مقام‌پرستان که در خط مقدم بیعت‌کنندگان با مولا علی(ع) بودند و امید آن داشتند که از این راه بتوانند به دنیایی آباد و مقام و ریاستی که در پی آن بودند برسند، اما پس از آن که امام علی(ع) به حکومت رسید و ارزش‌های الهی را به جای ارزش‌های پوسیده جاهلی نهاد، از حکومت حضرتش مأیوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حکومت اسلامی امام علی(ع) شورش کردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناکثین » - پیمان‌شکنان - می‌باشد.

2- ظالمانی که از حکومت پیشین بهره‌ها می‌بردند، دزدی‌ها و غارت‌گری‌ها می‌نمودند و از این راه اموال فراوانی به هم زده بودند و با سر کار آمدن حکومت عدل از این غارت گری‌ها ممنوع گشته و به شدت با ستم آنان مبارزه شد. نام این گروه در تاریخ اسلام «قاسطین» است. «قسط » هم به معنای عدالت و هم به معنای ظلم و عدول از حق آمده است. راغب در مفردات می‌گوید: «قسط به معنی سهم و نصیب است و هرگاه سهم و نصیب دیگری گرفته شود، قسط به آن گفته می‌شود و این مصداق ظلم است.» (2)

3- کوته‌فکران و متحجرانی که فقط ظاهری از دین را دیده بودند و حقیقت آن را نفهمیده بودند و به شدت بر عقیده باطل خود استوار بودند. اینان نیز سر شورش بر حکومت مولا علی(ع) برآوردند. نام این گروه «مارقین» است و نام دیگرشان خوارج که بعد از داستان حکمین، در صفین بر ضد امام برخاستند و پرچم مخالفت را برافراشتند. این واژه، از ماده «مروق» به معنای پرش تیر از کمان است. گویی آنها قبلا در دایره حق بودند ولی به خاطر تحجر و نادانی و خودخواهی از مفاهیم اسلامی‌و تعلیمات آن به دور افتادند.

این سه جریان مخالف را پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنان خود به صراحت پیش‌بینی فرموده بود: ابوایوب انصاری گوید: «امر رسول الله(ص) علی بن ابی طالب(ع) بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) دستور داد که با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین پیکار کند.» خود حضرت نیز در خطبه شقشقیه با همین نام مخالفین خود را نام برده است:

«فلما نهضت بالامر نکثت طائفه و مرقت اخری و قسط آخرون...؛ (4) هنگامی ‌که قیام به امر خلافت کردم جمعی پیمان خود را شکستند و گروهی به بهانه‌ای واهی سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگری راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند.» تحلیل و بررسی عملکرد این سه جریان مخالف و موضع امام علی(ع) در برابر آنها، نقش ارزنده‌ای در آگاهی امت اسلامی ‌ما از جریان‌های مخالف نظام و نیز الهام‌بخش نحوه برخورد با آنان خواهد بود. به یاری خداوند، بر آنیم که به تحلیل این سه جریان مخالف از دیدگاه مولا علی(ع) بپردازیم. در این مقاله به عنوان مدخل، بحثی پیرامون دشمن‌شناسی از دیدگاه مولی تقدیم می‌داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۶
ندا حقانی شمامی



دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏
آیت الله خامنه ای

على‌رغم همه‌ى آنچه که انجام گرفته است در این سه دهه؛ توطئه‌هاى گوناگون، از موذیگرى‌ها و توطئه‌هاى براندازى و کودتا که در سالهاى اول، دهه‌ى اول انقلاب بود، تا جنگ تحمیلى، تا توطئه‌هاى به اصطلاح نرم از بعد از دهه‌ى اول و بعد از پایان جنگ به این طرف تا امروز، ملت ایران و جمهورى اسلامى ثابت کرد که شایسته و لایق باقى ماندن است؛ با قدرت ایستاد. بعد از این هم حوادث گوناگون عالم نخواهد توانست این درخت تناور را تکان بدهد، که آن روزى که یک نهال بود، نتوانستند از جا درش بیاورند، امروز تبدیل شده به یک درخت تناور و ریشه‌دار. جمهورى اسلامى را نمیتوانند تکان بدهند. ما باید خودمان مراقب باشیم که از درون پوک نشویم؛ از درون پوسیده نشویم. از دشمن بیرونى، آن وقتى که ما سلامت معنوى خودمان را حفظ کردیم، راهى را که اسلام و جمهورى اسلامى به ما نشان داده، پیش رفتیم و از آن راه منحرف نشدیم، مطلقا ترسى نداریم؛ به ما آسیبى نمیزند؛ نمیتواند آسیب بزند.

(1387/09/24)

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد

آنى که ما به شدت نیازمند اعتماد به نفس او هستیم، قشر جوان ماست؛ بخصوص قشر جوان اهل علم و فرزانه و بالقوه اداره کننده‏ى بخشى از آینده‏ى این کشور؛ چه اداره کننده‏ى علمى، چه اداره کننده‏ى سیاسى، چه اداره کننده‏ى عملى و اجرائى. این قشر باید توصیه‏ى به اعتماد به نفس را - که من دیروز به صورت گذرا گفتم و امروز میخواهم قدرى بیشتر درباره‏ى آن حرف بزنم - درست به گوش بشنود و از اعماق دل بپذیرد و در همه‏ى فعالیتهاى خود آن را محور و ملاک قرار بدهد.

چرا من مسئله‏ى اعتماد به نفس را اصلاً مطرح میکنم؟ مگر در کشور چه اتفاقى افتاده که بنده اصرار دارم روى اعتماد به نفس ملتمان یا جوانانمان تکیه کنم؟ توضیحى وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب، بر اثر دفاع مقدس، بر اثر تأثیر شخصیت ویژه‏ى امام - که حالا بعد اگر ان‏شاءاللَّه یادم ماند، اشاره میکنم که در ایجاد اعتماد به نفس ملى، شخص امام و عناصر تشکیل دهنده‏ى شخصیت او، یکى از بیشترین تأثیرها را داشت - و بر اثر پیشرفتهاى گوناگون، امروز به یک نصاب قابل قبولى از اعتماد به نفس دست یافته است. بیم آن هست که در عرصه‏ى جنگهاى روانى و تبلیغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بین ما و دشمنانى که بسیار اصرار بر ادامه‏ى این نبرد دارند، این اعتماد به نفس یا خدشه پیدا کند، تضعیف بشود، متزلزل بشود یا لااقل در حدى که ملت ما به آن احتیاج دارد، پیش نرود. ما در نیمه‏ى راهیم. من به عیان مى‏بینم که در ذهن و زبان و عمل بسیارى از برجستگان کشورمان این اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسیده.

(1386/10/13)

امروز مهمترین چالش بیرونى تحمیلىِ ما، از ناحیه‏ى امریکاست؛ در این هیچ تردیدى نداشته باشید

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى

آزادى را نباید بد معنا کرد. آزادى یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى است که یکى از شعبش آزاداندیشى است. بدون آزاداندیشى، این رشد اجتماعى، علمى، فکرى و فلسفى امکان ندارد. در حوزه‏هاى علمیه، دانشگاه و محیطهاى فرهنگى و مطبوعاتى، هو کردن کسى که حرف تازه‏اى مى‏آورد، یکى از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند. البته من فهم غلط از آزادى را تأیید نمى‏کنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل براى اینکه مرتباً گاز سمّى تولید کند و در فضاى فرهنگى یا سیاسى کشور بدمد، تأیید نمى‏کنم؛ من براندازى خاموش را - آن‏چنانى که خود امریکاییها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اینجا سادگى و بى‏عقلى کردند و به زبان آوردند - برنمى‏تابم و رد مى‏کنم؛ اما توسعه‏ى آزادى و رها بودن میدان براى پرورش فکر و اندیشه و علم و فهم، ربطى به اینها ندارد. ظرافتى لازم است که آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز اینها را معین بکند. آزادى و آزاداندیشى، یکى از مبانى اصلى اصولگرایى است.

آیت الله خامنه ای

امروز مهمترین چالش بیرونى تحمیلىِ ما، از ناحیه‏ى امریکاست؛ در این هیچ تردیدى نداشته باشید. اینها روى خاور میانه از قرن نوزدهم برنامه‏ریزى دارند - نه امریکاییها، غرب - چون خاورمیانه منطقه‏ى فاصل بین دریاى مدیترانه و اقیانوس هند است.دریاى مدیترانه، محل استقرار دولتهاى استعمارگر است و اقیانوس هند، منطقه‏ى مستعمرات؛ و خاور میانه بین این دو منطقه‏ى حساس قرار گرفته، که نمى‏توانستند نسبت به آن بى‏تفاوت باشند. فشارهاى انگلیس روى ایران و نفوذش در قرن نوزدهم، براى حفاظت از هند - که آن روز جزوِ دولت بریتانیا بود - انجام گرفت و ما آن روز قربانى هند شدیم؛ و این نسبت به همه‏ى خاور میانه تعمیم دارد. پیدایش اسرائیل هم از همین‏جاست. بعد، عوامل گوناگون دیگرى هم پیدا شد: مسئله‏ى نفت، مسئله‏ى تقسیم متصرفات عثمانى بعد از جنگ اول و مسئله‏ى پیدایش شوروى، که همه‏ى اینها، موضوع را تشدید کرد. غرب، بعد هم در آخر میراث‏خوار غرب - امریکا - روى منطقه‏ى خاور میانه برنامه‏ریزى دارند. حالا در این منطقه‏ى حساس که در آن نفت و منطقه‏ى راهبردى و استراتژیک جغرافیایى و سیاسى و همه چیز هست، ناگهان دولتى به نام «جمهورى اسلامى»، با اصول خودش و با ضدیت با مبانى ظالمانه و سیاست متجاوزانه‏ى امریکا، سر بلند کرده است. بعضیها مى‏گویند: شما چرا لج امریکا را در مى‏آورید؟ لج امریکا را ملت درآوردند؛ شما درآوردید؛ جمهورى اسلامى را تشکیل دادید، لج امریکا درآمده، چه کارش کنیم؟ آنها در آن دوره‏ى ده ساله‏ى اول، با توطئه‏ى براندازى سخت - جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى - شروع کردند؛ اما نتوانستند کارى بکنند. جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى، هر کدام به نحوى براى ملت ایران و جمهورى اسلامى یک فرصت شد. این ابرهاى تیره‏اى که آنها روى سر ملت ایران راه انداختند، در دل خود، براى ملت ایران بارانهاى نافعى داشت. جنگ، ما را مصمم و استوار کرد؛ تحریم اقتصادى، ما را به فکر اتکاى به خود انداخت و همه‏ى این برکات را براى ما آورد. در دوره‏ى بعد، براندازى نرم را دنبال کردند - تهاجم فرهنگى و شبیخون فرهنگى - که آن هم به جایى نرسید و بعد از سالهاى متمادى، نتیجه این شد که حالا یک دولت متکى به اصول و با شعار اصول سرکار مى‏آید، که پیداست تهاجم فرهنگى نتوانسته آن کارى که آنها مى‏خواستند، بکند. بعد از این هم توطئه‏هاى دیگر در راه است، که ما باید خودمان را مصون کنیم. بخشى از این مصونیت با اتحاد، با ایمان، با به کارگیرى عقل و علم به وجود مى‏آید. تأکید مى‏کنم که اگر انسان چشم را ببندد و راه بیفتد، کارى پیش نمى‏رود؛ با چشم باز، با حواس جمع، با اتحاد کلمه و با استفاده از همه‏ى فرصتها باید پیش رفت. همه‏ى مشکلات یکى پس از دیگرى حل خواهد شد؛ قله‏ها یکى پس از دیگرى فتح خواهد شد.

(1385/03/29)

آزادى را نباید بد معنا کرد. آزادى یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى است که یکى از شعبش آزاداندیشى است. بدون آزاداندیشى، این رشد اجتماعى، علمى، فکرى و فلسفى امکان ندارد

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى شوراى تأمین استانها

به نظر من غیر از مسائلى از قبیل قاچاق و عوارضى که در این زمینه وجود دارد و در بعضى از مرزها و جاهاى گوناگون دیده مى‌شود، عمده‌ى آن چیزى که باید آماج ذهن و فکر و عمل شما قرار گیرد، مسأله‌ى براندازى است. کسانى که این امر خباثت‌آمیز را دنبال و براى آن پول خرج مى‌کنند، درصددند این را از ذهن مسؤولان رده‌هاى مختلف، از رده‌هاى بالا تا پایین، دور کنند - در این زمینه مردم را چندان مورد خطاب قرار نمى‌دهند - تا مسؤولان ملتفت نشوند که قضیه چیست و اینها بتوانند کارشان را انجام دهند. لذا هر کس از تلاش براى براندازى و این‌که توطئه‌اى علیه انقلاب و ملت ایران وجود دارد، بحث کند و یا از دشمن خارجى صحبت کند، جنجال عظیمى راه مى‌اندازند. امروز مسؤولان سیاسى و امنیتى دستگاههاى ضدّ نظام جمهورى اسلامى در امریکا و اروپا در گفتارهاى خودشان تصریح مى‌کنند و براى ایجاد رادیو پول مى‌دهند و مى‌گویند این براى مقابله‌ى با نظام جمهورى اسلامى است - این را تصادفاً بنده خودم از یکى از همین رادیوهایى که مى‌دانید با پول سرویسهاى امنیتى امریکا به وجود آمد، شنیدم - تصریح هم نکنند، همه مى‌فهمند؛ اما تصریح مى‌کنند که ما مى‌خواهیم با اساس نظام و استوانه‌هاى آن مقابله کنیم؛ تصریح مى‌کنند که باید قانون اساسى نظام عوض شود؛ تصریح مى‌کنند که باید براندازى انجام گیرد؛ منتها لطف مى‌کنند و مى‌گویند براندازىِ آرام باید انجام گیرد! آیا این بخردانه و هوشمندانه است که ما چشم خود را ببندیم و بگوییم نه، چنین چیزى وجود ندارد؟! واقعاً وجود دارد؛ نشانه‌هایش را مى‌بینیم و احتیاج نداریم که دنبال شواهد احتمالى بگردیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۴
ندا حقانی شمامی


امام علی

روزى اصحاب رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله گرد هم جمع شده بودند و درباره این که چه حرفى از سایر حروف در کلام از اهمیت بیش‏ترى برخوردار است گفتگو مى‏کردند. در نهایت همگى بر حرف «الف» اتفاق نظر پیدا نمودند. در این اثنا، على علیه‏السلام مرتجلاً و بدون هیچگونه تأمل و توقفى خطبه‏اى خالى از حرف «الف» ایراد فرمودند که بعدا به خطبه «مونقه» (شگفت‏انگیز و تعجب‏آور) نامیده شد.

حَمِدْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَتْ نِعْمَتُهُ، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ، وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ حُجَّتُهُ، وَ عَدَلَتْ قَضِیَّتُهُ، حَمِدْتُ حَمْدَ مُقِرٍّ بِرُبُوبِیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبُودِیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِنْ خَطیئَتِهِ، مُعْتَرِفٍ بِتَوْحیدِهِ، مُسْتَعیذٍ مِنْ وَعیدِهِ، مُۆَمِّلٍ مِنْ رَبِّهِ مَغْفِرَةً تُنْجیهِ، یَوْمَ یُشْغَلُ عَنْ فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَسْتَعینُهُ، وَ نَسْتَرْشِدُهُ، وَ نُۆْمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیْه، وَ شَهِدْتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخْلِصٍ مُوقِنٍ، وَ فَرَّدْتُهُ تَفْریدَ مُۆْمِنٍ مُتْقِنٍ، وَ وَحَّدْتُهُ تَوْحیدَ عَبْدٍ مُذْعِنٍ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فى مُلْکِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ فى صُنْعِهِ، جَلَّ عَنْ مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مِثْلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ فَقَهَرَ، وَ عُصِىَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَمْ یَزَلْ وَ لَنْ یَزُولَ، وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ.وَ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مُتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیْسَ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَمْ یُحِطْ بِهِ نَظَرٌ، قَوِىٌّ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، عَلِىٌّ، حَکیمٌ، رَۆُفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ،

مصباح کفعمى، ص 968؛ على و المناقب، صص 368 – 370؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 19، صص 140 - 143؛ نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 1 ، ص ،87 خ 20؛ کنز العمال، ج 16، صص 208 - 213 ؛ سفینة البحار، ج 1، ص 397 به نقل از جلد 9 بحارالانوار چاپ قدیم

خواسته‏اش در امور نافذ گردیده است. حجّتش کامل و حکمش عدل است. حمد مى‏گویم او را حمدِ کسى که:

به پروردگارى او اقرار دارد، به فرمانبردارى او سر فرود آورده است، از گناهان خود عذرخواه است، به وحدت و یگانگى او اقرار دارد، به او از کیفر و جزایش پناه برده است، و از او امید آمرزش دارد؛ آمرزشى که نجاتش مى‏دهد در روزى که سختى آن به حدّى است که او را از اینکه به اهل و فرزندان خود بیندیشد باز مى‏دارد. از او یارى مى‏طلبیم و به او ایمان مى‏آوریم و بر او توکّل مى‏کنیم.

پناه مى‏برم به پروردگار مهربان از شر هر رانده شده‏ى گمراه کننده. پس باید تضرع کنند تضرع کنندگان و زارى نمایند زارى کنندگان. [در آخر] براى خودم و شما از پروردگار هر تربیت شده‏اى طلب مغفرت مى‏کنیم

از روى اخلاص و یقین به او گواهى مى‏دهم و یگانه‏اش مى‏دانم همان گونه که مۆمن محکم و استوار او را یگانه مى‏داند. او را یکتا مى‏شناسم، یکتا شناختن بنده‏اى که اقرار و اعتراف دارد بر اینکه شریکى براى او در ملک و سلطنتش نیست و کمک کار و یاورى در صُنعش ندارد. بزرگ‏تر است از اینکه براى خود مشیر و وزیرى بگیرد و پاک و منزه است از اینکه مثل و مانندى داشته باشد. مى‏داند و پنهان مى‏کند و مى‏پوشاند و از باطن خبر دارد. مالک و قاهر است.

چون نافرمانى شود بیامرزد و چون عبادت شود، جزاى نیک دهد. وقتى حکم کند، در حکم خود عادل باشد و کرم نماید و تفضل فرماید. همیشه بوده و خواهد بود و چیزى مانند او نیست.

او پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیز خواهد بود. پروردگارى است که: به عزّت خود یگانه است، به قدرت خود، مالک است، به توانایى و قوّت خود، از هر عیبى مبرّا است، و به برترى خود، بزرگوار است. هیچ دیده‏اى او را درک نکند و نظر و دقتى او را فرا نگیرد. توانا است و کسى بر او قدرت نیابد. بینا، شنوا، بلندمرتبه، حکیم، مهربان، رحیم، قادر و علیم است.

 

عَجَزَ فى وَصْفِهِ مَنْ یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فى نَعْتِهِ مَنْ یَعْرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعْوَةَ مَنْ یَدْعُوهُ، وَ یَرْزُقُ عَبْدَهُ وَ یَحْبُوهُ، ذُو لُطْفٍ خَفِىٍّ، وَ بَطْشٍ قَوِىٍّ، وَ رَحْمَةٍ مُوَسِّعَةٍ، وَ عُقُوبَةٍ مُوجِعَةٍ، رَحْمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مُونِقَةٌ، وَ عُقُوبَتُهُ جَحیمٌ مُۆْصَدَةٌ مُوبِقَةٌ، وَ شَهِدْتُ بِبَعْثِ مُحَمَّدٍ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَفِیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فى خَیْرِ عَصْرٍ، وَ فى حینَ فَتْرَةٍ، وَ کُفْرٍ، رَحْمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّى بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَۆُفٌ بِکُلِّ مُۆْمِنٍ، رَحیمٌ، وَلِىٌّ، سَخِىٌّ، ذَکِىٌّ، رَضِىٌّ، عَلَیْهِ رَحْمَةٌ، وَ تَسْلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعْظیمٌ، وَ تَکْریمٌ مِنْ رَبِّ غَفُورٍ رَحیمٍ،قَریبٍ مُجیبٍ، وَصَّیْتُکُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى، بِتَقْوى رَبِّکُمْ، وَ ذَکَّرْتُکُمْ بِسُنَّةِ نَبِیِّکُمْ، فَعَلَیْکُمْ بِرَهْبَةٍ تُسَکِّنُ قُلُوبَکُمْ، وَ خَشْیَةٍ تَذْرى دُمُوعَکُمْ، وَ تَقِیَّةٍ تُنْجیکُمْ یَوْمَ یُذْهِلُکُمْ، وَ تُبْلیکُمْ یَوْمَ یَفُوزُ فیهِ مَنْ ثَقُلَ وَزْنُ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزْنُ سَیِّئَتِهِ، وَلْتَکُنْ مَسْئَلَتُکُمْ مَسْئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضُوعٍ، وَ شُکْرٍ، وَ خُشُوعٍ، وَ تَوْبَةٍ، وَ نَزُوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجُوعٍ وَلْیَغْتَنِمْ کُلُّ مُغْتَنِمٍ مِنْکُمْ، صِحَّتَهُ قَبْلَ سُقْمِهِ، وَ شَیْبَتَهُ قَبْلَ هَرَمِهِ، وَسِعَتَهُ قَبْلَ عَدَمِهِ، وَ خَلْوَتَهُ قَبْلَ شُغْلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبْلَ سَفَرِهِ، قَبْلَ هُوَ یَکْبُرُ، وَ یَهْرَمُ، وَ یَمْرَضُ، وَ یَسْقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعْرِضُ عَنْهُ حَبیبُهُ، وَ یَتَغَیَّرُ عَقْلُهُ، وَ یَنْقَطِعُ عُمْرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوْعُوکٌ، وَ جِسْمُهُ مَنْهُوکٌ، قَدْ جَدَّ فى نَزْعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قَریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَتْ نَفْسُهُ، وَ نُکِبَتْ عِرْسُهُ، وَ حُفِرَ رَمْسُهُ، وَ یَتَمَ مِنْهُ وُلْدُهُ، وَ تَفَرَّقَ عَنْهُ عَدَدُهُ،

امام علی

 هر که او را وصف کند، عاجز و ناتوان مى‏گردد، و هر که به معرفت او رسد، در تعیین صفت براى او گمراه مى‏شود. در عین دورى، نزدیک و در عین نزدیکى، دور است.

هر که او را بخواند، اجابت کند و بندگان را روزى عطا فرماید. صاحب لطف نهان و عقوبت شدید است. رحمتش وسعت دارد و عقوبتش دردناک است؛ رحمتى که همچون بهشتى است پهناور و شگفت‏انگیز، و عقوبتى که کیفرش دوزخى است طبقه‏بندى شده و هلاک کننده. گواهى مى‏دهم که محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بنده و فرستاده و اختیار شده و حبیب او است که او را در بهترین زمان‏هایى که مقتضى برانگیختنِ پیامبر بوده، برانگیخت؛ زیرا مدّتى در فَترت گذشته بود و پیامبرى مبعوث نشده بود و کفر، عالم را فرا گرفته بود. این پیامبر، رحمتى براى بندگان و ازدیاد منت خداوند بر آنان بود. نبوت را به او ختم نمود و حجّت خود را با ارسال حضرتش قوت بخشید. و اما آن پیامبر؛ موعظه کرد، نصیحت نمود، تبلیغ فرمود و به رنج افتاد. براى هر مۆمنى، مهربان، رحیم، دوست، با سخاوت، پاکیزه و پسندیده بود. رحمت و سلام و برکت و عظمت و کرامت خداوندِ آمرزنده مهربانِ نزدیکِ اجابت کننده بر او باد. من شما را به پرهیزگارى از نافرمانى خداوند سفارش مى‏کنم و به پیروى از روش پیامبرتان یادآورى مى‏نمایم.پس بر شما باد: به ترسى که دل‏ها را آرامش دهد، به رعبى که اشک‏ها را جارى کند، و تقوایى که باعث نجات شما گردد از روزى که به فراموشى اندازد و مبتلا گرداند. همان روزى که بهره‏مند شود از آن هر کس که کارهاى نیکش بسیار و کارهاى زشت و ناپسندش کم باشد.باید سۆال شما از پروردگارتان، سۆال بنده‏اى باشد که خوار و فروتن، و سرافکنده و شکرگزار است. مانند بنده‏اى که توبه کرده و از نافرمانى کناره‏گیرى کرده و پشیمان شده است. بنابراین، هر غنیمت‏شمارى از میان شما، باید غنیمت شمارد: سلامت خود را پیش از آنکه بیمار شود، میانسالى خود را قبل از آنکه پیر و فرتوت گردد، وسعتش را قبل از آنکه فقر گریبانگیرش شود، آسایش خود را پیش از آنکه گرفتار گردد، و فرصتهایش را پیش از سفر از این‏دار فانى: پیش از آنکه از کار افتاده گردد و مریض و ناتوان شود، پیش از آنکه طبیبش از علاج او باز ماند و دوستانش از او روى گردانند، پیش از آنکه عقلش زایل و عمرش تمام شود و اطرافیان آهسته با هم بگویند: «دیگر از حرکت بازافتاده، جسمش کاهیده شده و سخت گرفتار جان کندن است.» در این حال، هر خویشاوندِ دور و نزدیکى بر بالینش حاضر شود، اما او در حالى که چشم به بالا دوخته و پیشانیش را عرق فراگرفته؛ قلبش از حرکت بازمانَد و جانش گرفته شود. و همسرش بیچاره و بدبخت گردد. قبرش را کنده و مهیا کنند، اولادش یتیم گردند، نزدیکانش پراکنده شوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۳
ندا حقانی شمامی


امام علی


مولای متقیان علی علیه السّلام الگوی تمام نمای سیره رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله است. امـام عـلى عـلیـه السـّلام تـلاش مـى کـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله بـخـورد و بـیـاشـامـد و زنـدگـى کـنـد. 


سفره ای ساده و بی ریا

امام على علیه السّلام تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یـتـیـمـان را دعـوت مـى کرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى کرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشک مى خورد.

احنف بن قیس مى گوید:

روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجّب کردم .

آنگاه طعام دیگرى آوردند که آنرا نشناختم .

پرسیدم : این چه طعامى است ؟

معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِیشکر در آن ریخته اند.

احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .

معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟

گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.

امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت

گفتم : در این سفره چیست ؟

فرمود: آرد جو .

گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید کسى از آن بخورد ؟

فـرمـود: نـه ، هـیـچ کدام از اینها نیست ، بلکه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.

گفتم : یا امیرالمۆمنین مگر این کار حرام است ؟

حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود:

نه ، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک ، سفره امیرالمۆمنین نیز مانند ماست .

مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد کـردى کـه فـضـیـلت او قابل انکار نیست.(1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۲
ندا حقانی شمامی


نگاهی به برنامه آموزش قرآن کریم در آموزش و پرورش ایران

قرآن، پیام روشن الهی است که همه انسان ها را به راستی و رستگاری دعوت می کند. از صدر اسلام تا کنون، آموزش این پیام جاودانه الهی، از مهم ترین اهداف تعلیم و تربیت در میان مسلمانان بوده است. در کشور ما نیز، به اقتضای جایگاه دین اسلام در فرهنگ مردم ایران و جایگاه ویژه قرآن در اعتقادات دینی، باید آموزش قرآن مورد توجه همگان باشد تا شرایط مساعد برای تحقق اهداف این آموزش فراهم آید. از این رو، درس قرآن در میان درس های گوناگون دوره های تحصیلی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نگاهی اجمالی به دستاورد آموزش قرآن در کشور ما نشان می دهد که این دستاورد، نه با اهمیت و جایگاه ویژه قرآن در اسلام تناسب دارد و نه با میزان علاقه و اهمیتی که تمام آحاد مردم برای قرآن کریم قایل هستند. از این رو به دنبال توصیه ها و تأکیدات مکررمقام معظم رهبری در اعتلای آموزش قرآن در آموزش و پرورش، از سال تحصیلی 77 – 76 تلاش های نسبتاً همه جانبه ای در فراهم آوردن زمینه های لازم برای اعتلا و تقویت آموزش قرآن آغاز شد. بدیهی است اهداف آموزش قرآن اولین و مهم ترین امری بود که باید مورد بازنگری و ملاحظه کارشناسانه قرار می گرفت تا بر اساس آن سایر اجزا و ارکان یک برنامه آموزشی مانند: اصول حاکم برآموزش قرآن، سازماندهی منطقی محتوا، روش های مناسب آموزش، تربیت معلم و ارتقای توانایی معلمان قرآن، نظام و شیوه های ارزش یابی، و ویژگی ها و تولید مواد آموزشی و کمک آموزشی، تعیین و تدوین شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۱
ندا حقانی شمامی


قرآن کریم

 

مهجوریت قرآن در تدبر

همان گونه که تلاوت و تدبر و... هدف غایی به حساب نمی آیند تفسیر قرآن نیز هدف نهایی محسوب نمی شود و آن چه اهمیت دارد این است که این مقدمات پیوند عملی ما را با قرآن برقرار سازند و ما را به ذی المقدمه که عمل به دستورات سازنده قرآن کریم می باشد سوق دهند. از ظلم های نابخشودنی که برخی نسبت به قرآن روا داشته اند تفسیر به رأی است. بدون تردید با مطالعه چند کتاب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان پاسداران دین و شریعت، پس از رسول گرامی اسلام(ص) نقش منحصر به فردی در تبیین آموزه های قرآن دارند. رسول اکرم(ص) خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: ای علی(ع)! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و 9 فرزند حسین، بنیان ها و پایه های اسلام هستیم، هر که از ما پیروی کند، رهایی یابد و هر که از ما باز ماند، رو به سوی آتش دارد. تفسیر قرآن به معنای واقعی به نحوی که مفسر در فهم معنای آیه، اجتهاد و کوشش را در پیش گیرد، بدون این که از دیگران در تفسیر آیه پیروی نماید و یا عقاید خود را بر آیه تحمیل نماید، در گرو تحقق زمینه ها و رعایت اموری است که به تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش قرائت، تدبر، انس و آشنایی با معارف الهی قرآن، مقدمه ای برای عمل کردن است. اگر قرآن در عمل و رفتار و گفتار و شخصیت انسان و جامعه تجلی نیابد و ظهور و بروز پیدا نکند، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید، عمل به قرآن است که جان ها را منقلب و جوامع را تعالی می بخشد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۱
ندا حقانی شمامی

قرآن آخرین کتاب آسمانی و ماندگار معجزه ایست که از جانب آفریدگار جهان توسط بلندپایه‌ترین ملک بر پاک‌ترین و کامل‌ترین انسان روی زمین فرستاده شده‌ است.

خداوند متعال با نزول این کتاب عظیم الشان بشریت فرو غلطیده در لجنزار الحاد، شرک و خرافات را به ساحل امن ایمان، توحید و اخلاق نیک نجات داد.

ولی افسوس که اکثریت انسانها قدر این هدیه عظیم الهی را ندانستند و به آن ایمان نیاوردند و آنان که ایمان آوردند، دِین آن را به خوبی اداء نکردند!

قرآن که یک مرتبه ثابت نمود می‌تواند راه‌ گم‌ کرده‌ترین انسان ها را به شاهراه هدایت رهنمون شده و از آنها بهترین جامعه انسانی را بسازد، به ما تذکر می‌دهد که برای همیشه همین توان را دارد، ولی متأسفانه بعد از سپری شدن عصر اول اسلام، توجه و اهتمام مسلمانان به مسائل دیگر جلب شده از چنگ زدن به این ریسمان محکم الهی به صورت بسیار ناشایسته‌ای ابا ورزیدند؛ زشت‌تر این که عده‌یی از مسلمانان بوالهوس وقتی دیدند که تعالیم قرآن با تمایلات نفسانیشان همخوانی ندارد به جای این که در فکر همنوا کردن خواسته‌های خود با تعالیم قرآن شوند، در اندیشه همنوا کردن تعالیم قرآن با افکار منحرف خود شده، دست به تأویلات فاسد زدند تا جائی که در عصر حاضر کسانی در گوشه و کنار جهان اسلام پیدا شدند که از جانبی ادعا ایمان و باور به قرآن را دارند و از سوی هم صدا با مستشرقین، مسأله تحریف قرآن مجید را در بین عامه مسلمانان منتشر می‌کنند و یا با توطئه‌های عوام فریبانه، موضوع کهنه و تاریخ‌زده شدن تعالیم قرآن مجید را عنوان می‌نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۸
ندا حقانی شمامی