کلمات کلیدی

اعجاز آسان فهمی قرآن

جوان و غرور

جوان‌گرایی: تضمین نوآوری در پیشرفت کشور

راه جذب افراد از نگاه قرآن

جوانی که جوانی اش را فدای حسین کرد

اسلام در قرآن

پلی برای ارتباط با یک جوان!

برگزاری جشنواره جوان مجازی در فرهنگسرای امام(ره)

نزول مستمر قرآن بر مردم

عالم

باید عاقل شود تا بتواند از آیات الهی بهره ببرد

اصول کلی شناخت قرآن

«دحو الارض» در کلام آیت الله جوادی آملی

برابری قرآن با اهل بیت (علیهم‌السلام)

اذکار دینى و آموزش معارف آیة الله جوادی آملی (8)

حضرت آیت‌الله جوادی آملی:نزول قرآن قوس نزولی و صعودی دارد

سرّ مهم بودن جریان معاد

برای این است همه کارهای انسان وابسته به معاد است

غفلت- آیة الله جوادی آملی

استدلال قرآنی آیت الله جوادی آملی درباره عدم استجابت دعا

ابعاد مهجوریت قرآن کریم (2)

قرآن گوش دهید و درمان شوید!

نشست تبیین و هماهنگی دومین جشنواره طرح ملی ملکوت

قرآن در کلام مقام معظم رهبری

»» قرآن در کلام رهبری

وبلاگ نویسی

وبلاگ

بلاگ بیان


‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #گذرے_بر_سیره_شـ‌هید



همراه سردار رفته بودیم اصفهان ،  مٵموریت .

موقع برگشتن بُردمان تخت فولاد . به گلزار شهدا که رسیدیم

گفت : بچه ها دوست دارین دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم ؟

گفتیم : چی از این بهتر سردار 

کفش هایش را در آورد ، وارد گلزار شد . یک راست بُردمان سر مزار شهید حسین خرازی .

با یقین گفت : از این قبر مطهر دری به بهشت باز میشه .

نشستیم و موقع فاتحه خواندن ، حال و هوای سردار تماشایی بود . توی آن لحظه ها ، هیچ کدام از ما نمی دانستیم که این حال و هوای سردار ، هوای پرواز است .


به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم .


وصیت کرده بود که حتما کنار شهید خرازی دفنش کن .

تازه آن روز فهمیدیم که بنا بود از این جا در دیگری هم به بهشت باز شود ...


#سردار_شـ‌هیــد_حاج_احمد_کاظمی




👉🆔 @saraye_shahidan

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۳۳
ندا حقانی شمامی


کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده و عاطفه و عشق و احساس را تمرین نمی کند، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان

جوانمردی در قرآن

"اذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً وَ هَیىْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشداً "( زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز.) (10 کهف)

در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد: یکی «فتی» و دیگری «شاب.» اولی از ریشه «فتی فتو (طراوت و شادابی)» و دومی از ریشه «شبّ (شکوفایی و برخورداری از حرارت)» است. (معجم مقاییس اللغه، ج4، ص473. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص625.)

در حقیقت می توان گفت که دین مجموعه ای است از اعمالی چون نماز و روزه و... در کنار اخلاقیاتی چون صداقت و پاکی و جوانمردی و اعمالی که حکم پوسته را برای در برگرفتن مغز دین که همان جوانمردی است دارند.

از این رو کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته اند.

در نگاه قرآن کریم این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود: وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ  «خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل ‏هاى شایسته کرده ‏اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشى بزرگ است.» (سوره مائده، آیه ۹)

تنها مغزها به همراه پوست ها و پوست ها به همراه مغزها سبز می شوند.

پس، کسی که می گوید دلت پاک باشد و تنها در پی پاک ساختن دل است اما نمازش را نمی گزارد همچون باغبانی است که در این مزرعه دنیا مغز می کارد اما بی پوست!

و کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده ، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند! 

عواملی که بهشت آفرین می شوند

یک باغستان وقتی سبز و خرم و با طراوت است که در کنار خود آب و جوی را با هم داشته باشد، وگرنه جوی بی آب هر چند با سنگفرش های مرمرین ساخته شده باشند، هیچ فایده ای ندارد!

همانطور که اگر آب، زلال و زمزم و فراوان باشد اما در جوی قرار نگیرد حاصلی جز هرز رفتن و تخریب ساختن، خاصیی دیگر با خود ندارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۹
ندا حقانی شمامی


ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻴﺪاﺭ اﺳﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﺎﻻ ﻣﻴﺒﺮﺩ

ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﺸﺖ ﻣﺤﻜﻢ ﻣﻴﺰﻧﺪ


ﻣﺎﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺮاﻱ اﻳﻦ ﻭﻃﻦ

ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺮ ﻭﻃﻦ ﺧﻮﻥ ﺩاﺩﻩ ﻣﻴﭙﻮﺷﻴﻢ ﻛﻔﻦ


ﻭاﻱ ﺑﺮﺗﻮ ﺩﺷﻤﻦ اﺑﻠﻪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﭘﻴﺮ

ﭘﻨﺠﻪ ﺩﺭ ﭘﻨﺠﻪ ﺩﺭاﻓﺘﺎﺩﻱ ﺑﺎ اﻳﺮاﻥ ﺷﻴﺮ


ﻣﺎ ﻫﻤﻪ اﻳﺮاﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻪ ﻳﻚﺩﻝ ﺷﻮﻳﻢ

ﺭﻳﺸﻪ ی ﻇﻠﻢ ﻭﺳﺘﻢ ﺩﺭ ﻛﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ


اﻱ ﻋﺪﻭ ﺭﻧﮕﺖ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺷﻨﺘﺮ اﺯ ﺭﻧﮓ ﺳﭙﻴﺪ

ﻫﻤﭽﻮ ﻣﻮﺷﻲ ﺭﻓﺘﻲ اﻧﺪﺭ ﻻﻧﻪ اﺕ, ﻛﺎﺥ ﺳﻔﻴﺪ


اﻱ ﺣﺮاﻣﻲ ﻫﺎﻱ ﻇﺎﻟﻢ اﻱ ﻛﺜﺎﻓﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺴﺖ

ﮔﺸﺘﻪ اﻳﺪ اﺯ ﻫﺮ ﻧﮋاﺩ ﻭﻣﺴﻠﻜﻲ ﺑﺎﻫﻢ ﻳﻪ ﺩﺳﺖ


ﺯاﻫﺪا ﺭﻭﺯ ﻫﺠﻮﻡ اﻧﻘﻼﺑﻲ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻴﻦ

ﮔﺸﺘﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻛﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻟﺒﻴﻚ ﻳﺎ ﺣﺴﻴﻦ(ع)


ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﻳﺎ ﺣﺴﻴﻦ (ع) ﺑﺎ ﻣﺮﮒ و ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﻋﺪﻭ

ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻳﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﺎﺵ و ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﺎﻫﺎ ﺑﮕﻮ


ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﻛﺎﺥ ﺳﻔﻴﺪ و ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ

ﻣﺮﮒ ﺑﺮ اﺑﻠﻴﺴﻜﺎﻥ و ﺑﺮ ﻛﺜﻴﻔﺎﻥ ﺟﻬﻮﺩ


ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺩاﻋﺶ ﺑﻪ ﻳﺎﺭاﻥو ﺑﻪ ﻫﻤﺪﺳﺘﺎﻥ ﻭﻱ

ﻣﺮﮒ ﺑﺮ اﻳﻦ اﻧﮕﻠﻴﺲ و ﺧﻮﺵ ﺭﻗﺼﺎﻥ اﻝ اﻱ


ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺟﻤﻊ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻫﺮﺯﮔﺎﻥ

اﻱ ﺧﺪا اﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩاﺧﻠﻲ ﺩاﺩ و اﻣﺎﻥ


ﺯاﻫﺪا ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺴﺖ و ﺩﻭ ﺑﮕﻮ ﻟﻌﻨﺖ ﺯﻳﺎﺩ

اﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﺖ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﺸﺖ ﺳﺨﺖ اﺗﺤﺎﺩ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۱۱
ندا حقانی شمامی



خرمن آتشی که ساختمان عظیم پلاسکو را در برگرفته بود، زنده ماندن هر کسی را در زیر کوه آتش شبیه معجزه می نمود. ولی با این‌حال آتش سهمگینی که موجب خم شدن ستون های فولادی و فروریختن ساختمان آهنی پلاسکو بود، نتوانست موجب آتش گرفتن برگه های نازک کاغذی، قرآن کریم در آن ساختمان شود. این واقعه شگفت انگیز گویای اسرار غیبی است که در نظام تکوین بر این دنیای خاکی حاکم است.   

علی بیرانوند- بخش قرآن تبیان 

قرآن، قرآن آتش نگرفته، پلاسکو

راز مصون ماندن آیات قرآن از نابودی

1- اراده ی الهی بر حفظ آیات قرآن

خرمن آتش ساختمان پلاسکو به هر اندازه که عظیم و گسترده باشد، از آتش جامعه ای که گرفتار نادانی، جهالت، و کفر شده، قوی‌تر نخواهد بود. در طول تاریخ اسلام، افراد بسیاری سعی داشته اند با تلاش مذبوحانه خود به مصاف با آیات الهی بشتابند، تا اینکه آیات و معانی آن را دستخوش تحریف، تغییر و نابودی قرار دهند، ولی آتش این نیرنگ تنها دامن خودشان را در برگرفته است. افرادی که با داشتن انگیزه، توانایی و ابزار لازم، نتوانستند موجب نابودی و تحریف آیات الهی شوند؛ چرا که خدای متعال خود ضامن صیانت و نگهداری آیات قرآن از هر گونه تحریف و نابودی شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛[حجر، آیه9] ما قرآن را نازل کردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم!» 

خدای متعال در این آیه شریف با بهره گیری از تأکیدهای فراوان بر حفظ و نگهداری آیات قرآن اشاره می فرماید: 

نکته اول: در ابتدای آیه خدای متعال به جای اینکه از ضمیر مفرد(انی) استفاده کند، از ضمیر جمع (إِنَّا) استفاده کرده است، تا اینکه به این مطلب اشاره کند که خدای متعال با تمام قدرتهای خود برای محافظت قرآن از هرگونه گزند در تمام اعصار استفاده خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۸
ندا حقانی شمامی


اصول حرکت به سوی عالم برزخ (2)

 

از فرمول نسبت هزاران نتیجه به‌دست می‌آید.

فرمول نسبت: «نسبت دنیا به آخرت مانند نسبت رحم مادر است به دنیا»

قوانین اساسی حاکم بر حرکت جنین از رحم مادر به سوی دنیا، شبیه قوانین حاکم بر حرکت انسان از دنیا به‌سوی آخرت است.

در تولد بیمار، روح انسان هنگام انتقال، ناقص (همراه با شرک، کفر یا نفاق) نیست، بلکه با یک یا چند نوع بیماری متولد می‌شود، ‌مثل حسادت، کبر، سوء خلق، زودرنجی، بدهکاری ،حق‌الناس، ضعف ارتباط با دیگران و...

انواع تولد در دنیا و آخرت: 1 ـ ناقص، 2 ـ بیمار، 3 ـ ضعیف، 4 ـ سالم، 5 ـ سالم قوی

1 ـ تولد ناقص

اگر جنین در رحم مادر، در مجرا و مسیر حرکت و رشد صحیح خود قرار نگیرد، ناقص‌الخلقه متولد می‌شود و هنگام تولد، مثلاً چشم، گوش، دست و پا یا سایر عضوهای اصلی را ندارد. چون این نقص‌ها «برطرف‌کردنی» نیستند، انسان همه عمر در عذاب است.

نباید این نقص‌ها را به حساب خداوند گذاشت، بلکه عوامل مختلفی از جمله جهالت پدر و مادر یا عوامل خارجی مثل جنگ و ... در این نوع تولد مؤثر است. ضمناً خداوند قوانین تولد سالم را از طریق پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه علیهم السلام آموزش داده است. در احادیث آمده که چه کنید تا فرزند شما زیبا، عاقل، باهوش و سالم متولد شود.

این نوع تولد در آخرت، مخصوص سه گروه است: 1 ـ کفار، 2 ـ منافقین، 3 ـ مشرکین

علت عذاب ناقص‌الخلقه‌ها در دنیا و آخرت

در دنیا و آخرت قوانینی حاکم است که هرکس آن‌ها را رعایت کند، از عذاب در امان است وگرنه مشمول عذاب خواهد شد.

مثلاً در دنیا قانون طول موج وجود دارد. پس کسی که ابزار گوش را در رحم مادر تهیه نکرده، نمی‌تواند صداها را از طریق امواج بشنود. کسی که چشم تهیه نکرده، ابعاد رنگ‌ها، زیبایی‌ها و... را درک نمی‌کند. کسی که دست و پا تهیه نکرده در عذاب است. اما همان‌گونه که جنین تا وقتی که در رحم مادر بود، عذاب نمی‌کشید، انسان هم تا وقتی که در دنیا به سر می‌برد، عذاب آخرت را نمی‌کشد. دلیلش این است که جنین در شرایط زیستی رحم، نیازی به ابزارهای دنیایی نداشته است.

روحی که ناقص‌الخلقه به آخرت منتقل شود و ابزار منطبق با شرایط زیستی آخرت را در دنیا تهیه نکند، تا ابد زندگی پر عذابی دارد. اما روحی که با ابزارهای منطبق با اصول زیستی آخرتی پیوند خورده، تا ابد با شادی و نشاط زندگی می‌کند.

2 ـ تولد بیمار

بیماری‌های دنیا:

اگر جنین در مسیر حرکت و رشد طبیعی قرار نگیرد، نوزاد هنگام تولد، هرچند که عضوهای اصلی را دارد، اما بعضی بیماری‌ها را هم دارد. مثل یرقان، گرفتگی یک رگ قلب، کج بودن استخوان دست، پا، یا دررفتگی لگن. ویژگی این بیماری‌ها این است که «برطرف‌کردنی» هستند.

خداوند در رحم دنیا «وسایلی» را فراهم آورده تا ضعف مؤمنان را قبل از تولد به عالم برزخ درمان کند. استفاده از این وسایل، ما را در کسب «قلب سلیم» مدد می‌رساند. یکی از این وسایل، توسل به معصومین: است که فرمود: «نحن الوسیله ـ ما وسیله‌ایم.»

نوزاد بیمار تا زمانی که یک، دو یا چند بیماری که از رحم مادر با خود آورده برطرف نشود، در عذاب است. درمان برخی بیماری‌ها کوتاه مدت و برخی طولانی خواهد بود. این بیمار تا زمان کسب سلامتی نمی‌تواند به کودکان سالم بپیوندد. (نوعی زندان)

بیماری‌های آخرت:

در تولد بیمار، روح انسان هنگام انتقال، ناقص (همراه با شرک، کفر یا نفاق) نیست، بلکه با یک یا چند نوع بیماری متولد می‌شود، ‌مثل حسادت، کبر، سوء خلق، زودرنجی، بدهکاری ،حق‌الناس، ضعف ارتباط با دیگران و...

روح متولد شده، بسته به نوع و تعداد بیماری‌هایی که با خودش به همراه دارد، دو عامل عذاب و معطلی را برای درمان تحمل می‌کند و تا زمانی‌که سلامت کامل (شرایط زیستی بهشت) را کسب نکند، شایستگی ورود به بهشت را پیدا نمی‌کند. به همین دلیل خداوند دنیا را به خاطر دارا بودن قابلیت رحمی نسبت به آخرت، محل مناسبی برای درمان ما معرفی نموده و ما را به تلاش برای کسب قلب سلیم و زدودن آلودگی‌های روح دعوت می‌نماید. از طرفی دوران جوانی، اهمیت بسزایی در خودسازی دارد، چرا که بیماری‌ها هنوز در روح انسان عمیقاً ریشه ندوانیده‌اند و با تلاش کم‌تر و در زمان کوتاه‌تر قابل درمانند.

اما اگر انسان در دنیا بیماری‌های روح را درمان نکند، حتی اگر به مقام «سعد» (از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)) برسد، گرفتار عذاب شدید قبر خواهد شد.

3 ـ تولد ضعیف:

برخی نوزادها نه ناقص و نه بیمارند، بلکه ضعیف هستند و قادر به ملحق شدن به زندگی عادی دنیا نیستند. آنها را در دستگاه قرار می‌دهند تا با دارو تقویت شوند.

روح در این تولد، با نقص یا بیماری منتقل نمی‌شود، بلکه همانند نوزادی سالم ولی ضعیف به برزخ منتقل و متولد می‌گردد. ضعف‌های اعتقادی در دنیا مثل ضعف در توحید، نبوت و... چنین تولدی را در پی دارد.

اما روح متولد شده، پس از طی مراحل آموزشی، آمادگی ورود به بهشت را کسب می‌نماید. نوع آموزش‌ها نیز به نوع و درجه ضعف روح منتقل شده بستگی دارد.

درمان قبل از تولد به دنیا و آخرت

خداوند در رحم دنیا «وسایلی» را فراهم آورده تا ضعف مؤمنان را قبل از تولد به عالم برزخ درمان کند. استفاده از این وسایل، ما را در کسب «قلب سلیم» مدد می‌رساند. یکی از این وسایل، توسل به معصومین: است که فرمود: «نحن الوسیله ـ ما وسیله‌ایم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۵
ندا حقانی شمامی
مهارت های زندگی در قرآن

قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام و سند زنده و برهان اثبات رسالت و حقانیت ارتباط او با خدا است.

قرآن تنها معجزه ماندگار و حاضر در زمان ماست که گواه همیشه صادق و راهنمای انسان‌ها می‌باشد. نه پیش از بعثت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ کسی اثری همانند قرآن آورده و نه بعد از بعثت کسی را یارای برابری با آن و آفرینش اثری همانند قرآن بوده است.

سیر جاودانگی اعجاز قرآن این است که اسلام ـ برخلاف ادیان پیشین ـ آئینی است همیشگی و به زمان یا مکان خاصی محدود نیست، معجزه آن نیز نباید محدود به زمان و مکان معینی باشد چرا که محدود بودن معجزه سبب خواهد شد که نسل‌های آینده شاهد معجزه‌ای که گواه دین حق باشد نباشند.

 

تعریف معجزه

مرحوم علامه در تعریف معجزه می‌گوید: «معجزه یا آیه معجزه (به حسب اصل تسمیه) چنان که از لفظش پیداست امر خارق العاده‌ای است که برای اثبات حق و مقارن تحدی (دعوت به مقابله) تحقق پیدا می‌کند. چنان که قرآن کریم از جماعتی از انبیاء عظام نقل نموده... و چنان که خود قرآن کریم نیز در مقام اثبات حقانیت خود (که کلام خداست) تحدی می‌کند و همراه با ادعای نبوت و رسالت باشد. در نتیجه معجزه دارای چهار ویژگی است: قرآن از نظر فصاحت و بلاغت یعنی زیبایی ظاهر عمق باطن، متانت و عفت بیان صراحت و قاطعیت، گستردگی مفاهیم و هماهنگی لفظ و معنی به گونه‌ای است که در قبل از آمدن اسلام و بعد از آن هیچ شعر یا خطبه و کلام عربی به پایه آن نرسیده است و بعد از گذشت 14 قرن با این که حروفی که مواد سخن را تشکیل می‌‌دهند، در اختیار همگان است و همه در کیفیت کاربرد و ابراز سخن و ساختن جمله آزادند، کسی نظیر آن را نیاورده و آنان که تصمیم به مبارزه گرفته‌اند از قبیل مسیلمه، عیهله، طلیحه، سجاح، نضر بن حارث، ابن مقفع، ابن راوندی متنبّی، و ابوالعلاء معری خود را ذلیل ساخته‌اند. [6] . خرمشاهی، دانش نامه قرآن، ج
1

1. کار شگفت و فوق العاده‌ای که به کلی از توانایی بشر حتی نوابغ آن خارج است.

2. به عنوان سندی بر حقانیت مدعی رسالت باشد.

3. همراه با «تحدی» یعنی دعوت به معارضه و مقابله باشد.

4. قابل تعلیم و تعلم نباشد و مغلوب عوامل دیگر نگردد.

قرآن در هفت آیه از سوره‌های مختلف، خود را به عنوان یک معجزه الهی معرفی کرده، و منکران را به شیوه‌های گوناگون مورد تحدی قرار داده و آنان را به مبارزه طلبیده است و به آنان اعلام می‌کند که اگر معتقد به این آیات زائیده فکر و اندیشه بشر است. شما هم بشر هستید، اندیشه دارید در میان شما ادیبان و سخندانان چیره دستی وجود دارد، شما هم آیاتی همانند این آیات بیاورید این آیات با انواع سخنان تحریک آمیز آنان را به مقابله و معارضه فرا می‌خواهد.

در آیه‌ای می‌فرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»؛ بگو اگر همه انسانها و پریان اجتماع کنند که همانند این قرآن بیاورند نخواهند آورد، هر چند یکدیگر را در این کار پشتیبانی کنند.2

و در آیه‌ای دیگر به آوردن سوره3 و یا یک سوره4 مانند آن دعوت می‌کند.

 

ابعاد اعجاز قرآن

اندیشمندان به خوبی دریافته‌اند که قرآن از ابعاد مختلف و متعدد معجزه است5 و هر روز جنبه‌های تازه‌ای نیز از اعجاز قرآن روشن می‌شود.

سهل و ممتنع بودن قرآن در هر یک از ابعاد اعجازی آن قابل بررسی و تأمل است که در این مقاله به طور مختصر، از دو بعد ادبی (فصاحت و بلاغت) و محتوایی قرآن به این مسأله می‌پردازیم:

سهل و ممتنع بودن اعجاز قرآن در همین جا ظاهر می‌شود، قرآن با این که از همین حروف الفبا می‌باشد، در عین حال بشر از ساختن جملاتی در ضمن سوره‌ای و یا... مانند قـرآن عاجـز است، آری قرآن بنـای بسیار عظیـم و پیچیده‌ای است از مصالـح چنین کوچک

1. فصاحت و بلاغت:

6

سهل و ممتنع بودن اعجاز قرآن در همین جا ظاهر می‌شود، قرآن با این که از همین حروف الفبا می‌باشد، در عین حال بشر از ساختن جملاتی در ضمن سوره‌ای و یا... مانند قرآن عاجز است، آری قرآن بنای بسیار عظیم و پیچیده‌ای است از مصالح چنین کوچک.7

نوعی از بزرگان تفسیر پذیرفته‌اند که قرآن در بلاغت و اسلوب معجزه است نه هر کلمه‌ای از کلمه‌های آن... ناتوانی بشر در پدید آوردن سوره‌ای همانند قرآن با توانایی وی در پدید آوردن آیه‌ای همانند آن یا آن چه در حد یک آیه است منافات ندارد و این امری است ممکن و از میان مسلمانان هیچ کس مدعی محال بودن این امر نشده است.

در قرآن هم تحدی به آوردن آیه همانند قرآن نکرده است. این است که قرآن هم سهل است یعنی مصالح و کلمات در اختیار بشر است و هم ممتنع است یعنی بشر از ساختن سوره‌ای حتی به مانند سوره «الکوثر» و یا سوره «والعصر» عاجز است.8

 

2. اعجاز در محتوا:

قرآن

قرآن در محتوای خود نیز برخوردار از معجزه است و بشر در فهم محتوای آن نیز گرفتار «سهل و ممتنع» بودن است، از طرفی ظاهر‌ آن را همگان می‌فهمند، و امّا باطن آن برای هر کس باز و گشاده نیست.

استاد مصباح در این زمینه می‌گوید: «هر چند قرآن به لسان بلیغ و آشکار نازل شده است تا مردم بفهمند و بدان عمل کنند، لکن چنان نیست که عمق معارف آن برای همگان در یک سطح باشد... قرآن دریای عمیق و بی‌کرانی است که هر کس به مقدار توانایی و قدرت شناوری خود از آن گوهر معرفت صید می‌کند و به مقدار ظرفیت و استعداد خویش از ظواهر قرآن پای فراتر گذاشته به عمق معارف آن راه پیدا می‌کند و از یک آیه مطالب گوناگونی در طول هم و بدون این که مطالب مذکور کمترین تعارض و تناقضی با یکدیگر داشته باشند، استفاده می‌کند و این خود از معجزات قرآن کریم است.9

نتیجه آن که قرآن در عین حال که از حروف الفبا ترکیب یافته که کلمه سازی آن سهل و ساده است ولی ترکیبی بسان قرآن در حد یک سوره و...، در توان بشر نیست و همین طور فهم آن در حالی که که در دسترس عموم است، عمق آن دست نیافتنی است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۳۱
ندا حقانی شمامی

مدافعان حرم:

🌷🌷🌷سلام بر خانواده های شهدای آتش نشان حادثه دردناک و جانسوز برج پلاسکو تهران🌷🌷🌷


👇👇👇👇

@ShahidMiladMostafavi


ما در غم همه شما شریکیم اگر شما پدر ، همسر و برادر از دست داده اید 

اگر زیر آوارها مانده اند

اگر دل های شما را بی تاب  و بیقرارکردند

اگر خواب از چشمان غم دیده تان گرفته اند


دیگر سر عزیزانتان به غارت نرفته...


دستهایشان را نبریدند...


پاهایشان را از پیکر جدا نکردند...


پیکرهای مطهرشان به غارت نرفت...


یا زهرااااااااااااااا😭



ما در ثانیه ثانیه غم شما حضور داریم

قلب ما هم در غم شما آتش گرفته

ما با شما می گرییم و با شما بی تاب می شویم با شما فریاد برادرم و پدرم سر می دهیم 

در این ساعات دردآور

یاد مظلومیت کربلا ،

یاد شهدا

یاد حضرت زینب سلام الله علیها ،

یاد جسارت به چادرها

یاد سیلی 

یاد عطش

یاد اسارت

یاد مظلومیت رقیه سه ساله در خرابه های شام

یاد کودکان آواره و  مظلوم

یاد  بی خانمان شدنشان

یاد گرسنگی و تشنگی شان

یاد مظلومیت شیعیان جهان باشیم.

 


و ما چقدرررررررررر مدیون شهداییم


🌹شهدای #مدافع_وطن🌹

🌹 کانال مدافعان حرم 🌹 

@Iran_Iran

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۴۸
ندا حقانی شمامی

mahmod janqorbani:

حاج قاسم سلیمانی:

📜نامه ای بی نقطه به سردار حاج  #قاسم_سلیمانی.


✍«وللّهِ الحمد»

سلام سردار

سلام مردِ الهی

سلام معلمِ دلدادگی

سلام اسوه یِ رادمردی

سلام مردِ حماسه

سلام علمدارِ معرکه

سلام سردارِ ممالک

سلام آوایِ ملائک

سلام روحِ طاهر

سلام مردِ ماهر

سلام آرامِ دل

سلام حامیِ آواره ها

سلام دلدارِ دلداده ها

سلام دلداده ی الله

سلام عمارِ عصر

سلام مالکِ علی

سلام سرورِ اهلِ دل

ای سردارِ دل ها:

مدح کرده ام دمادم الله را که هلاک کرده ای اعداء را.آرام کرده ای مأوا را، آسوده کرده ای ممالک را،مسرور کرده ای ملائک را، رها کرده ای هراس را، کامل کرده ای حواس را، آرام کرده ای دل را، حَیّ کرده ای گِل را،هموار کرده ای راه را، مداوا کرده ای درد را و داده ای همواره درسِ مردی، مرد را

کاملا علم دارم که در معرکه ها مسرور کرده ای علی و آلِ علی را. و علی ولی اللّه دمادم هوادارِ سرکارِ عالی گردد .و گره های کورِ سرکار را وا کرده و در هر سحر حالی الهی و عالی عطا می دارد عمار و سردار ما را .و کاملا علم دارم که علی ولی اللّه کَرم کرده و مردِ حماسه و دلاوری را در معرکه ها مدد داده و دلِ همه ی ما را در راهِ سرکار آماده، و ما را مِهر سرکار عطا کرده، که کردگارِ احد و صمد را مدح کرده ام دمادم که او مدح و مِهر سردارِ دلها را عطا کرده ما را.

ای مردِ الهی:

اگر مطالعه کردی مراسله ام را دعا دار در درگاهِ کردگارِ حی، که عطا دهد مرا هم درکِ روی مهدی در سحری ، و هم درک رویِ سرورِ گرامی، و سرکارِ عالی و الهی در معرکه ای، که دمادم دل هوایِ وصلِ سردار دارد. سرداری که طلوع کرده در سما ،سرداری که حوالیِ حرمِ مولای ما علی و امامِ دهم ما هادی و دگر عسگریِ ما در سامرا را کاملا آرام و اعداء را هلاک و ملائک را مسرور کرد. سرداری که درک کرد او را علیِ عصر و علیِ عصر او را دائما اسمِ “حی”عطا کرد.

ای مالکِ علی:

در هر سحر دمادم دعا دارم کردگارِ اعلی را که در راهِ محمّد و آلِ محمّد سردار ما را عطا دهد عمری طولدار . و در لوای کلام اللّه سال ها سالم، سالک،صالح، و اصلح دارد او را.

هر که مطالعه کرد مراسله ام را در همه حال دعا دارد سردار را که” الله ” عطا دهد او را عمری طولدار و روحی سالم که دور گردد او را اعداء و دائما گوهری گردد در سما که راهِ او راه علی و آل علی و مسلک او مسلک علی و آل علی گردد.او که دمادم در سر هوای علی و آل علی دارد. او که علی را عماد کرده و عمار وار اوامر او را عمل و دمادم مأمور اوامر او و صدای محمد رسول اللّه و علی ولی اللّه را در عالم سر داد و ما را مدد داد.

والسلام



🔶خاکِ پای رزمندگان و مدافعان حریم اهل بیت علیهم السلام سیروس بداغی.

نامه بدون نقطه به سردار #سلیمانی 🔶


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

📢پست مشترک دو کانال👇

@QASEM_SOLEIMANI_IR



https://telegram.me/qasem_soleimani_ir/253

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۸
ندا حقانی شمامی


دنیــــا در قـرآن
 
نویسنده:محمد همدانی
منبع : اختصاصی راسخون


 
چکیده:
بوده و باید به عنوان سمبل ضد ارزش معرفی گردد؟ یا ارزش مثبت هم دارد. سپس به دو دسته از آیات که یک دسته به مذمت دنیا طلبان پرداخته، و آیاتی که خواستن دنیا را مذموم ندانسته و حتی به آن ترغیب نموده است، خواهیم پرداخت. در قسمت دیگر، ترجیح دنیا بر آخرت (دنیا طلبی) را مورد بررسی قرار داده و آثار آن را بیان می نمائیم. به دنبال آن به این پرسش پاسخ خواهیم داد که آیا هر عملی که در نظر مردم، نیک به شمار آید، در محضر خدا هم پذیرفتنی است و یا شرایطی دارد؟ و پس از آن خواهیم گفت که موفقیت در دنیا عاملی برای نجات در آخرت نیست ولی تفکر در امر دنیا و آخرت، عاملی برای نجات است. سپس به اقسام مردم در قبال دنیا و آخرت اشاره نموده و در پایان از نوشتار حاضر نتیجه گیری خواهیم نمود.
کلید واژه: دنیا، مذموم، ممدوح، دنیا طلبی، قرآن.
مقدمه
"دنیا پرستی ریشه همه بدکرداری های ماست (الدُنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئَه)"،"دنیا ملعون است"، "دنیا کالائی بیش، نیست"، و یا "دنیا تجارت خانه آخرت است"، "لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُنیا ( بهره خود را از دنیا فراموش نکن)". وقتی به این گونه احادیث و آیات درباره دنیا برخورد می کنیم در ابتدا دچار یک سر در گمی و دو گانگی نسبت به دنیا خواهیم شد و این سئوال در ذهن ایجاد می شود که بالاخره دنیا چیز خوبی است یا بد؟ آن را دوست بداریم یا نه؟ برای آن تلاش نمائیم یا نسبت به آن بی تفاوت باشیم؟ نهج البلاغه، مطالب اخلاقی و آیات قرآنی، ما را از دنیا بر حذر می دارند و مرتباً گوشزد می کنند که در دام این عجوزه هزار داماد، گرفتار نشویم. همه این ها می طلبید که تحقیقی راجع به این سئوال های ذهنی انجام گردد. مقاله حاضر بحث آیاتی از قرآن که لفظ دنیا در آن وارد شده است را پی می گیرد که اگر بنا به انجام تحقیقی جامع و مانع درباره دنیا باشد باید تمام آیات قرآن بررسی گردد زیرا به نظر بنده چون قرآن برنامه زندگی است، همه آن مربوط به بحث دنیا می باشد. چنین تحقیقی بسیار فراتر از یک مقاله بوده به چندین جلد کتاب خواهد رسید که فعلا مجال آن نیست و به هر حال "جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ". کتاب دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، در این موضوع و در دو جلد نوشته شده است که به نظر بنده با این که بسیار ارزشمند و پر بهاست ولی بیشتر، بحث روائی بوده و در آن،کمتر به قرآن پرداخته شده است. در 126آیه از قرآن کریم، ریشه «دَنَوَ» موجود است که در 111آیه، لفظ دنیا وجود دارد. در این مقاله سعی شده است که همه آیات، بررسی گردد.

دنیا چیست؟
 

کلمه دنیا مؤنث کلمه ادنی است. در قرآن، دنیا همواره به عنوان وصف بوده و هرگز به عنوان اسم جنس، به کار برده نشده است. اما این که موصوف آن چیست؟ در آیات زیادی به عنوان توصیفی برای زندگی، به کار رفته است: "الحیوه الدنیا" و در مقابل، کلمه آخرت نیز وصفی دیگر، برای زندگی می باشد:"الحیوه الآخره". در همه کاربردها، دنیا به معنای نزدیک تر(1) آمده است و در واقع، دنیا و آخرت دو وضع برای زندگی یک موجود زنده هستند که می تواند دو گونه حیات داشته باشد؛ یکی زندگی فعلی و نزدیک تر و دیگری زندگی دورتر و آینده اش. (انسان و جن دارای دو حیات هستند).(2) در قرآن (3)، زندگی پیش از مرگ، با چهار نام به کار برده شده است(4):
حیات دنیا: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُون؛ از زندگى دنیا، ظاهرى را مى‌شناسند، و حال آن که از آخرت غافلند». (روم:7)
زندگی نخست: «وَ هُوَ اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فىِ الْأُولىَ‌ وَ الاَْخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛ و اوست خدا [یى که‌] جز او معبودى نیست. در این [سراىِ‌] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوى او بازگردانیده مى‌شوید».(قصص:70)
ادنی: «یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنىَ‌ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَ إِن یَأْتهِِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوه؛ آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب [آسمانى‌] شدند که متاع این دنیاى پست را مى‌گیرند و مى‌گویند: «بخشیده خواهیم شد.» و اگر متاعى مانند آن به ایشان برسد [باز] آن را مى‌ستانند».(اعراف: 169)
2عاجله: «مَّن کاَنَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَئهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا؛ هر کس خواهان [دنیاى‌] زودگذر است، به زودى هر که را خواهیم [نصیبى‌] از آن مى‌دهیم، آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مى‌داریم».(اسراء: 18) این الفاظ با یکدیکرمرادفند و منظور از همه این ها همین حیات و زندگی موجود، می باشد. مصادیق دنیا و بعضی از ویژگی های آن در بعضی از آیات قرآن ذکر گردیده که در ذیل به آن ها اشاره می نمائیم:

مصادیق دنیا:
 

در آیه14 سوره مبارکه آل‌ عمران می فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ (اکنون از سبب آن چه مردم را از صراط مستقیم و راه راست به راه باطل و نادرستى می کشاند خبر داده می فرماید:) زینت داده شده و آراسته گردید (شیطان آراسته گردانید) براى مردم دوستى آرزوهاى نفس که آن زنان و فرزندان و دارائی هاى بسیار از طلا و نقره بر سر هم توده و گرد شده و اسب هاى نیکو (یا علامت و نشانه‌دار، یا اسب هایى که در چراگاه براى چرا رها شده‌اند) و چهار پایان (: شتر و گاو و گوسفند) و کشتزار است، آن چه بیان شده کالاى زندگى دنیا است (که فانى می شود) و نزد خدا است جاى بازگشت نیکو (بهشت جاوید و نعمتهاى همیشگى)».(5) در این آیه نکته بسیار ظریف و زیبائی نهفته است و آن این که خداوند در معرفی دنیا، "حبّ" این موارد را به عنوان مصداق دنیا (طلبی)معرفی می نماید. در سوره کهف آیه 46 می فرماید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً؛ (و پس از بیان فناء و نیست شدن زندگانى دنیا درباره مال و دارایى و فرزندان که بزرگ ترین زینت و آرایش زندگانى دنیا است می-فرماید:) مال و دارایى و فرزندان زینت و آرایش دنیا است (که به زودى فانى و نابود خواهد شد و به جز حسرت و اندوه سودى نخواهد داشت) و کارهاى نیکو (مانند به جا آوردن نمازهاى پنجگانه و روزه و حجّ و انفاق و بخشش به ناتوانان) که (فائده و سودش همیشه) باقى و پایدار است، نزد پروردگارت بهتر است از روى ثواب و پاداش و بهتر است از روى امیدوارى (بهتر است که در آخرت پاداش نیکو و بهترین آرزو و امید را در بر دارد».(6)

ویژگی های دنیا: (7)
 

در آیات شریفه قرآن، خواص و ویژگی های زندگی دنیا بیان گردیده است که در ذیل به آن اشاره می نمائیم:
1.دنیا سرای آزمایش است: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلىَ الْأَرْضِ زِینَةً لهََّا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛ در حقیقت، ما آن چه را که بر زمین است، زیورى براى آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند».(8) خداوند در آیه دیگری ضمن اشاره به فریبنده بودن دنیا، آن را مایه امتحان بشر شمرده اند: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور*ِلَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ؛ و زندگى دنیا جز مایه فریب نیست * قطعاً در مال ها و جان هایتان آزموده خواهید شد».(9) در آیه 131 سوره طه، خداوند، نعمت هائی را که به کفار عطا کرده است را مایه آزمایش آن ها تلقی نموده و فرموده است: « و زنهار به سوى آن چه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و [بدان که‌] روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است».‌
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۹
ندا حقانی شمامی


 

أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ (1 -34)
در این آیه کریمه، اشاره شده است که انسان به شناخت این حیوان اهتمام ورزد. اگر با عنایت و توجه به شتر بنگریم او را از سایر حیوانات متمایز خواهیم یافت، در صحرا زندگی می‌کند و شدت گرما و لهیب خورشید را تحمل می‌کند با مختصری آب و غذا روزهایی طولانی را سپری می‌کند، بارهای سنگین را بر دوش می‌کشد، خالق متعال گردنی دراز به او عطا فرموده تا از برگ درختان بهره گیرد این توان را دارد که هنگام وزش باد سوراخ‌های بینی‌اش را ببندد گوش و بینی‌اش را خداوند از مو پوشانده است تا این سفینه صحرا در کویر و در مقابل طوفان‌های شن بتواند مقاومت کند. امروزه بشر دریافته که شتر بیش از نیازش آب می‌نوشد تا در صحرا و هنگام نیاز و در فقدان آب از آن استفاده کند. شتر قادر است ـ بر حسب درجه حرارت ـ از دو هفته تا دو ماه آب نخورد و تشنگی را تحمل کند و از نظرعلمی ثابت شده که هر چه به میزان حرارت هوا افزوده شود درجه سردی جسم شتر نیز فزونی می‌یابد و بول و عرق هم نمی‌کند تا آب بدنش کاسته نشود. (34)

قرآن و ضرب‌المثل به حیوان
 

عرب، عادت دارد که در رویارویی با دشمن، گاهی از ضرب‌المثل و گاهی از شعر بهره گیرد. قرآن کریم نیز از این شیوه استفاده کرده و از حیوان، ضرب‌المثل آورده است. مثلاً پشه، حشره ضعیفی است و انسان می‌پندارد، موجود بیهوده‌ای است و سزاوار ضرب‌المثل نیست قرآن تمثل جسته تا نظرها را به سوی او متوجه کند تا بیندیشد که خداوند هیچ چیز را بیهوده نیافریده و بر اساس حکمتی که تنها خودش می‌داند، آفریده است. علم به خوبی دریافته است که از این پشه به ظاهر ناتوان، کاری ساخته است که بشر قادر به انجام آن نیست او قادر است، بر روی آب راه برود چنان که می تواند در هوا پرواز کند. پشه خطرناک‌ترین حشره‌هاست و عامل انتقال بسیاری از بیماریها که مهمترین آن مالاریاست این همان حشره است که خواب از چشم انسان می‌رباید و خونش را می‌مکد و خداوند بدین گونه از او یاد کرده است.
إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا (1 -35)
(خدا را باک از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند)
مگس که به سبب کثافت و انتقال میکروب‌ها عرصه حیات را بر انسان تنگ کرده است علم امروز دریافته که عامل انتقال سی نوع بیماری است و خداوند در تحدی با مشرکان بدان مثل زده است.
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ دإِن یَسْلُبْهُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا سْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ. (35) (2 -35)

قرآن و ماهیان
 

قرآن کریم از انواع و اقسام مختلف ماهیها در رنگها و شکلها و حجم‌های متفاوت با عنوان “اللحم الطری” یاد کرده است. این تعبیر در دو جای قرآن آمده است:
“وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا”. (1 -36)
و او خدایی است که دریا را برای شما مسخر کرد تا از گوشت ماهیان حلال آن تغذیه کنید.
“مِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا” (2 -36)
“شما از هر دو گوشت تازه (ماهیان دریاهای شیرین و دریاهای شور و تلخ) تناول کنید”
دانش بشری با اهتمامی که به شناخت ماهیان داشته، به برخی از اسرار آنها پی برده است. از جمله ماهیان دریاهای شیرین، قادر نیستند در دریاهای شور زیست کنند و بر عکس. قرآن از بزرگترین انواع ماهیها با لفظ “حوت” یاد کرده است که به سلطان دریا معروف است. همان حیوانی که حضرت یونس (ع) را بلعید “فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ” (3 -36)
“ماهی دریا او را به کام فرو برد و مردمان هم ملامتش می‌کردند”
وزن این ماهی با وزن ده فیل عظیم‌الجثه برابری می‌کند و به هنگام تولد چهار تن وزن دارد و به خلاف سایر ماهی‌ها و حیوانات دریایی مانند ما انسان‌ها از هوای آزاد جو تنفس می‌کند و در هر دمی حجمی از هوا را استنشاق می‌کند که قادر است 50 دقیقه زیر آب بماند و خداوند، سوراخهای بینی‌اش را به گونه‌ای آفریده که به آسانی بتواند از هوای سطح آب استفاده کند و با گشودن دهان نیز آب به ریه‌هایش نمی‌رود. هنگام تنفس، فواره‌ای از آب را در سطح دریا به نمایش می‌گذارد که راهنمای صیادان می شود تا او را به دام کشند.
عنبر که ماده‌ای خوشبو و گرانبها و اساس صنعت عطرسازی است، از این حیوان گرفته می شود و از روغن آن برای انواع داروها استفاده می‌کنند. (36)

زنبور عسل، امتی، مجتمعی و عالمی
 

خداوند سبحان در قرآن کریم بیان فرموده‌اند که: “جنبندگان، حشره‌ها و پرندگان همگی گروه‌هایی هستند مانند گروه انسان‌ها”:
“وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم” (1 -37)
بدانید که هر جنبده‌ای در زمین و هر پرنده‌ای که به دو بال در هوا پرواز می‌کند، همگی طایفه‌ای مانند شما نوع بشرند. در میان این گروه‌ها، خداوند عنایت ویژه‌ای به زنبور عسل دارد؛ سوره‌ای از قرآن به نام زنبور عسل اختصاص یافته و شفای هر دردی است این حشره با کوچکی حجمش، نشانه‌ای بزرگ از عظمت پروردگار و زیبایی صنع اوست تا اینکه، خردمندان از آن عبرت آموزند. (37)

وحی خداوند به زنبور عسل
 

در آیه 68 و 69 از سوره نحل (16) “وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ”.
خداوند به زنبور عسل وحی کرد که در کوه برای خودت خانه درست کن و در درخت و در آنچه آسمان‌ها برافراشته می‌کنند و بالا می‌برند ـ مثل ساختمان‌ ـ و از همه میوه‌ها بخورد و راههایی را که خدا برایت هموار کرده بپیما. از شکم این زنبور عسل نوشابه‌ای رنگارنگ بیرون می‌آید که در آن شفا و درمان هست برای مردم، بحث فعلاً، بحث ما در مورد عسل و زنبور نیست. فقط “أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ” منظور نظر ماست، خدا به زنبور وحی فرستاد که آنجا خانه بگیر و برو از این میوه‌ها بخور بعد خداوند به دنبال آن، این نظام را فراهم کرد که از این وضع عسل به وجود بیاید، این وحی یعنی چه؟
اولاً: فرستنده خداست، ولی گیرنده زنبور عسل است. این وحی چه معنی دارد؟ می‌دانیم که این وحی عبارت است از آن پیام الهی که به صورت هدایت غریزی در زنبور عسل و در همه حیوانات دیگر هست اینجا هم قرآن این طور اشاره می‌کند که به او گفتیم اولاً خانه در جاهای بالا بگیر. و دیگر آنکه گفتیم از همه میوه‌ها بخور، و راههای همواری را که خداوند برایت فراهم کرده بپیما، این اشاره است به هموار بودن راه، به نحوی که راه را گم نمی‌کند و به مانع بر نمی‌خورد می گوید اینها را ما به زنبور عسل به صورت وحی فهماندیم. بنابراین وحی دهنده خداست اما وحی گیرنده زنبور عسل است. (38)

قرآن و مکالمه ی مورچگان
 

مورچه در شمار یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی است که قرآن کریم به آن عنایت داشته و در آیات محکم خود، نام آنها را جاودانه ساخته و آفریدگار سبحان قدر مورچه را چنان بالا برده که سوره‌ای از قرآن را به نام (سوره نمل) اختصاص داده و بر این نکته تأکید کرده که گروه مورچگان بین خود، زبانی برای مخاطب و گفت‌وگو دارند.
قرآن کریم فرموده است: (قَالَتْ نَمْلَهًٌْ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ) (1 -39)
موری چون جلال سلیمان و سپاه عظیم آنان را مشاهده کرد و گفت: ای موران! همه به خانه‌های خود برگردید. مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته، شما را پایمال کنند. از عبارت “قَالَتْ نَمْلَهًٌْ” استفاده می شود که سخن گفتن مورچه به حرف زدن بوده و نه به اشاره‌ها و حرکتها، به دلیل قول حق تعالی “فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا” (2 -39)
“سلیمان از گفتار مور بخندید”.
ـ قرآن کریم ثابت کرده که کائنات، جملگی خدای عزوجل را تسبیح می‌گویند. آفریدگارشان و کسی که آنها را ایجاد کرده و از عدم به وجود آورده است. تا آنان را زنده ساخت دلیل این قول، سخن خداوند سبحان است: “أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ” (3 -39)
آیا تسبیح جزء سخن است به کلامی که نمی‌داند آن را جزء کسی که فهم‌ها را ابداع نمود. از آیه کریمه، ثابت می شود که تسبیح پرنده زمانی است که پرهایش را می‌گشاید و این حالتی است حاکی از تضرع و خشوع او. در اثنای تسبیح‌گو این که در مقابل عظمت و جلال خداوند از روی اجلال و تعظیم خم می شود. از آیه دو معنا فهمیده می شود:
نخست: این که خداوند متعال صلاه و تسبیح کائنات را جملگی می‌داند، هر نوع که باشد با هر نوع حجم و موقعیت و زبان و عدد.
دوم: اینکه خدای سبحان به جمله کائنات الهام کرده که چگونه او را تسبیح گویند؟ و جمیع آنها را بر حسب انواع و اجناسشان به زبان تسبیحی که مورد رضایت او می باشد ارشاد فرموده است، دلیل این مطلب همان که در قرآن اقرار فرموده است (کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ)
همان گونه که در قرآن ثابت کرد، مورچه بر سطح زمین و احیاناً در داخل آن زندگی می‌کند ولی پس از ترسیم حدود جغرافی و از طریق ایجاد محلی که به وادی مورچگان شناخته می شود و مسکن آنها در آن ساخته شده با نظام هندسی و معماری عجیبی که عقل و فکر بشر در تحیر می‌ماند.
از وادی مورچگان قرآن کریم این گونه یاد کرده است:
(حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ) تا آنجا که به وادی مورچگان رسید”
پس ثابت شد که مورچه مانند سایر جانورانی که بر روی زمین زندگی می‌کنند، زندگی می‌کند ولی در محدوده یشناخته شده خود که به وادی موسوم است، مثل محدوده یشناخته شده دولتهای امروزی، از نص قرآن کریم استفاده می شود که زبان این حیوان از کلمات و جملات و جواب در تخاطب تشکیل شده است.
(فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا)
“سلیمان از گفتار مور خندید” وادی نمل به سرزمین آبادی می‌ماند که آشیانه‌های فراوانی را در بر گرفته و تشکیل دهنده ی لانه مورچگان است. (39)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۸
ندا حقانی شمامی