غفلت- آیة الله جوادی آملی

فصل یکم: غفلت
در فن اخلاق، غفلت به عنوان مانع، و بیدارى به عنوان شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوک شمرده شده است. مقدمه واجب سیر و سلوک آن است که انسان توجه کند که ناقص است و باید کامل شود و مسافر است و به زاد و راحله و راهنما نیاز دارد و بدیهى است که اگر کسى غافل باشد و نداند مسافر است، در جاى خود مىماند، چنانکه جناب مصلح الدین سعدى گفته است: حرم در پیش است و حرامى در پس؛ اگر رفتى، بردى و اگر خفتى، مردى.(1) کسى که عازم سفر است اگر نداند که مسافر است و حرامى و راهزن در کمین اوست، اگر بخوابد، یقینا گرفتار غارت راهزنان خواهد شد و اگر نخوابد و حرکت کند، به مقصد مىرسد. شیطان صریحا گفت من در کمینم: لاقعدن لهم صراطک المستقیم(2) کسى که بداند مسافر است، قهرا به فکر حرکت است و اگر مسافر به فکر حرکت باشد، به فکر تحصیل زاد و توشه مطابق با مسیر و مقصد خواهد بود. در تعبیرات دینى از کسانى که اهل سیر و سلوک نیستند به عنوان خوابیده یا مست یاد مىشود. مست کسى است که مِى، عقلش را پوشانده است و بنابراین، جوانى و یا مقام و غرور و مال هم از آن جهت که چهره عقل را مىپوشاند و نمىگذارد انسان بیدار شود و حرکت کند مست کننده است. به هر تقدیر، کسى که نداند ناقص است و کاملى باید او را تکمیل کند و یا نداند نیازمند است و بىنیازى باید نیازش را رفع کند و یا نداند مسافر است و باید حرکت کند، او در خواب است و سهمى از اخلاق ندارد و در حالت خواب هم مىمیرد و در همان حال او را به جایى که نمىخواهد، مىبرند؛ چون حرکت ضرورى و یقینى است: و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلد افائن مت فهم الخالدون(3) هیچ کس در نشئه طبیعت، آرام نیست و نمىآرمد؛ زیرا دنیا آرامگاه نیست؛ چنانکه برزخ و قبر نیز آرامگاه نیست.
این که در چهره سنگ قبر، نوشته مىشود: آرامگاه بر اساس نسبت برزخ به دنیاست وگرنه قبر یا برزخ نیز نسبت به قیامت، آرامگاه نیست، اگر چه برزخیان تلاش اهل طبیعت و دنیا را پشت سر گذاشتهاند؛ ولى در جوش و خروشند تا به دارالقرار امن و مطلق که بهشت است برسند. در حقیقت بهشت آرامگاه است. در مناجات شعبانیه نیز در باره بیدارى از خواب غفلت آمده است: الهى لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک(4) خدایا! من غافل بودم و هیچ توفیق حرکت نداشتم مگر آنگاه که تو مرا بیدار کردى؛ اما براى این بیدارى، تلاش و کوشش لازم است. صداى انبیا وقتى به گوش کسى برسد، او را بیدار مىکند؛ حتى اگر خوابیده باشد و انبیا هم آمدهاند تا مردم خوابیده را بیدار کنند، ولى اگر خواب کسى، سنگین باشد، صداى انبیا هم چنین انسان خوابیده را بیدار نمىکند. از این رو ذات اقدس خداوند به رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید: و ما انت بمسمع من فى القبور(5) کسى که مرده یا خوابیده است سخن تو را نمىشنود تا زنده یا بیدار شود. اما اگر کسى بیدار شود، مىفهمد باید حرکت کند و اگر حرکت نکند و دو لحظه در یک حال بماند، مغبون است.
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: من استوى یوماه فهو مغبون(6) اگر کسى دو روزش یکسان باشد، گرفتار غبن و زیان است؛ منظور از روز هم شبانه روز یا روز در مقابل شب نیست. بنابراین، اگر کسى دو ساعت و حتى دو لحظهاش یکسان باشد، ضرر کرده است؛ زیرا عمر خود را داده و چیزى در مقابل آن نگرفته است، ولى اگر دائما به یاد حق باشد، چنانکه قرآن کریم مىفرماید: و اذکر ربک فى نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال ولا تکن من الغافلین(7) حتى دو دقیقه یا دو لحظهاش نیز، همسان نیست و او هر لحظه به ذات اقدس اله نزدیکتر مىشود و مىفهمد که هر مرتبهاى نسبت به مرتبه آینده، نقص و هر مرتبه آینده نسبت به گذشته کمال است. از این رو گفتهاند: حسنات الابرار سیئات المقربین.(8) بنابراین، اولین شرط براى سیر و سلوک، بیدارى است. پس از بیدارى و عزم بر حرکت انسان سالک در مىیابد که براى حرکت، زاد و توشه، مرکب، راهنما و شناخت لازم است.
پینوشتها:
1- گلستان، باب دوم، حکایت 11.
2- سوره اعراف، آیه 16.
3- سوره انبیاء، آیه 34.
4- مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
5- سوره فاطر، آیه 22.
6- بحارالانوار، ج 68، ص 173.
7- سوره اعراف، آیه 205.
8- بحارالانوار، ج 25، ص 205.